بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا مولای یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت به فنائک
_ امام حسین (ع) در کلام پیامبران و امامان . حضرت محمد و تربت اباعبدالله . حضرت عیسی و ابراهیم و موسی و ... و امام حسین. ( منبع سایت عاشورا) . ظهور اقا امام زمان صلوات.
__ سیدی یا مظلوم یا ابا عبدالله ____ سیدی یا عطشان یا ابا عبد الله ___ یا ابا عبدالله
ابوبصیر گوید
امام صادق(ع) فرمود: جبرئیل بر رسول خدا(ص) فرود آمد. در آن هنگام
حسین(ع) نزد حضرتش به بازی مشغول بود. پس جبرئیل او را آگاه ساخت که
امتش این فرزند را می کشند. رسول خدا(ص) گریست و سپس جبرئیل عرض کرد: آیا
تربتی را که بر روی آن کشته می شود به شما نشان دهم؟
امام ادامه دادند: ناگاه فاصله میان محل نشستن رسول خدا(ص) و قتلگاه حسین(ع) در زمین فرو رفت، به طوری که دو مکان به هم متصل شدند و جبرئیل مشتی از آن خاک برگرفت. سپس در کمتر از یک چشم بر هم زدن دو مکان از هم دور شدند و به حالت اول خود بازگشتند. سپس جبرئیل خارج شد در حالی که می فرمود: خوشا به حال تو ای خاک و خوشا به حال آن که در اطراف تو کشته می شود.
حضرت عیسی (ع) و کربلای حسین(ع)
در خبر است که عیسی(ع) را با حواریون گذر به اراضی کربلا
افتاد، ناگاه شیری را نگریستند که طریق را بر روندگان مسدود ساخته بود. شیر به سوی
عیسی(ع) پیش آمد و فرمود:
انی لم ادع لکم الطریق حتی تلعنوا یزید قاتل الحسین (ع) .
نمی گذارم شما درگذرید الا آن که یزید را که کشنده حسین(ع) است لعن کنید.
عیسی فرمود: حسین کیست؟
قال: سبط محمد النبی الامی و ابن علی الولی ؛
سبط پیامبر و فرزند علی ولی الله است .
عیسی (ع) پرسید: قاتل او کیست؟
گفت قاتل او یزید ملعون است که وحوش بیابانها و درندگان صحراها خاصه روزهای عاشورا
او را لعن کنند .
پس عیسی دست برداشت و لعن کرد بر یزید و نفرین فرستاد بر او. در این وقت شیر از
طریق کناری رفت و حواریون ایمن شدند و به جانب مقصود عبور کردند .
منبع : ناسخ التواریخ ، ج 1 ، ص275
گریه حضرت زکریا بر امام حسین(ع)
مولایمان حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در پاسخ سعدبن عبدالله در ضمن حدیثی طولانی می فرماید:
حضرت زکریا از پروردگارش درخواست نمود که اسامی پنج تن را به او بیاموزد.
جبرئیل(ع) بر او نازل شد و آنها را به او آموخت. هر گاه که زکریا اسم محمد(ص) و علی(ع) و فاطمه(س) و حسن(ع) را میبرد اندوهش برطرف میشد، ولی همین که اسم حسین(ع) را می برد بغض گلویش را می فشرد و نفسش به شماره می افتاد و گریه اش می گرفت.
روزی گفت: خداوندا، چه سری دارد که هر گاه اسم چهار نفر از
اینان را میبرم غم و اندوهم برطرف می شود و خاطرم تسکین می یابد، ولی هنگام نام
بردن از حسین(ع) اشکم جاری و آه و ناله ام بلند می شود؟
خداوند متعال داستان حسین(ع) را به او خبر داد و فرمود: (کهیعص)(آیه 1سوره مریم) .
کاف اسم کربلا، هاء هلاک خاندان پیامبر(ص)، یاء یزید که به حسین(ع) ظلم و ستم
نمود، عین اشاره به عطش و تشنگی حسین(ع) و صاد صبر اوست .
زکریا که این مطالب را شنید سه روز از مسجدش بیرون نرفت و دستور داد کسی بر او
وارد نشود و شروع به گریه و زاری نمود و ذکر مصیبت او این عبارت بود: خداوندا، آیا
بهترین آفریدگانت به فرزندش مصیبت زده میشود؟ آیا چنین مصیبتی بر آستانه آنان
فرود می آید؟
منبع : فاطمه الزهرا ، رحمانی همدانی ، بحارالانوار ،ج52،ص84 ؛ شجره طوبی ، ج2 ، ص403
حضرت سلیمان (ع) و مقتل حسین علیه السلام
مروی است که سلیمان(ع) بر بساط خویش جای داشت و در هوا
عبور می کرد. ناگاه روزی از زمین کربلا خواست درگذرد، باد بساط او را به دوران
انداخت، چنان که سلیمان بیمناک شد تا مبادا او را به خاک افکند. در این وقت باد از
وزیدن بایستاد و بساط او به خاک در افتاد .
فقال سلیمان للریح لم سکنت؟ فقالت ان هنا یقتل الحسین(ع) .
فرمود: ای باد تو را چه افتاد که ساکن گشتی؟ گفت: مقتل حسین بن علی اینجاست.
سلیمان گفت: کشنده او چه کسی است؟
گفت: لعین اهل سماوات و الارض، یزید.
پس سلیمان دست برداشت و او را لعن فرستاد و به دعای بد یاد کرد. در این وقت جن و
انس ایمن گشتند و باد وزیدن گرفت و بساط طریق سلامت سپرد.
منبع : ناسخ التواریخ ، ج 1 ، ص274
حضرت ابراهیم(ع) و گذر او از قتلگاه امام(ع)
هنگامی که گذر حضرت ابراهیم(ع) به کربلا افتاد و به قتلگاه
امام حسین(ع) رسید اسبش به رو درآمد. آن حضرت از بالای اسب بر زمین افتاد، سرش
شکست و خون جاری شد. زبان به استغفار گشود و گفت: پروردگارا، آیا از من گناهی صادر
شده است؟
جبرئیل نازل شد و گفت: گناهی از تو سر نزده بلکه در این مکان سبط خاتم انبیاء شهید
خواهد شد و خون تو به موافقت خون او جاری گردید.
حضرت ابراهیم گفت: قاتل او که خواهد بود؟
گفت: آن کسی است که اهل آسمانها و زمین او را لعنت خواهند کرد.
منبع : بحارالانوار ، ج44 ،ص243
|
||||||||
در کتاب شریف المشاهد شیخ شبسترى (ره ) روایت کرده که چون حضرت نوح علیه السلام کشتى را بنا نمود و صد هزار مسمار به کشتى زد تا اینکه پنج مسمار ماند حضرت نوح علیه السلام یکى از آن پنج مسمار را برداشت . فاَ شرَقَ بِیَدِهِ وَ اَضاءَ کَما یَضئ الکَواکِبَ الدُّریه فى اُفُق السَّماء. پس آن مسمار در دست نوح روشن شد چنانکه ستاره رخشان در افق آسمان درخشنده مى شود. فتحیّر نوح فانطق الله المسمار بلسان طلق ذلق فقال انا باسم خیر الانبیاء محمّد بن عبّداللّه ((ص ))
پس نوح از درخشندگى مسمار حیران شد و خداوند عالم مسمار را بنطق و تکلم آورد با زبان کشاده و فصیح عرض کرد: که یا نوح من بر اسم نامى خاتم انبیاء محَّمد بن عبدالله مقرَّر شده ام و درخشندکى من از برکت اسم آن بزرگوار است . پس جبرئیل نازل شد و حضرت نوح علیه السلام از جبرئیل سؤ ال کرد یا جبرئیل این چه مسمارى است که من هرگز مثل او را در درخشندگى ندیده ام . جبرئیل گفت : این مسمار بر اسم حضرت رسو ل اللّه (ص ) است پس حضرت نوح (على نبیّینا و آله و علیه السلام) سه مسمار دیگر از آنها را برداشت و هر یک را به طرفى از کشتى زد، و هر یک در درخشندگى مثل سابق بودند، چون نوبت مسمار پنجم رسید حضرت نوح علیه السلام آن را برداشت و دید فَزَهر و انارَ و اَ ظهَر النِداوة پس درخشان و منوّر گردید، در دستش ، و رطوبت سرخى از آن مسمار ظاهر شد، حضرت نوح علیه السلام متعجّب ماند از جبرئیل سؤ ال کرد! جبرئیل عرض کرد: که این مسمار پنجم مسمار حسین علیه السلام است و بنام اوست ، آنرا بجانب مسمار پدرش بزن ، حضرت نوح پرسید که این چه رطوبت است که از این مسمار ظاهر مى شود؟ جبرئیل عرض کرد: که این خون است و احوالات و وقایع کربلا را به حضرت نوح علیه السلام بیان کرد و حضرت نوح علیه السلام گریست و بر قاتلین آن حضرت لعن نمود. منبع : کشکول النور ج 1 ص 64. |
|
||||||||
در مصیبت حضرت سیّد الشهداء(ع ) بنا بر روایات مختلف آنچه به چشم دیده ، و دیده نمى شود گریسته اند. در جریان هبوط حضرت آدم علیه السلام مى باشد که آن حضرت پس از ترک اولى که در بهشت انجام داد از بهشت رانده و بر زمین فرستاده شد، محل هبوط آدم علیه السلام در مکّه معظّمه بوده است و در روایات مى باشد که حضرت آدم علیه السلام بخاطر آن گناه یا ترک اولى بسیار گریست و از گناه خود توبه کرد.
و همچنین مفارقت از همسرش حوّا نیز به غصّه او افزوده بود، بنابراین حضرت آدم علیه السلام بر روى زمین حرکت کرد و بیابانها و دشتها را زیر پا گذاشت تا گذار حضرت آدم علیه السلام به سرزمین کربلاى پر بلا افتاد، کدام کربلا آن کربلایى که تا حضرت سیّدالشهداء به آن سرزمین وارد شد و دیگر مرکب او حرکت ننمود بنابر روایات سه مرکب عوض کردند ولى مرکب حرکت ننمود. خلاصه آنکه حضرت آدم وقتى به آن سرزمین رسید، ملاحظه کرد که گرد غم و غبار، ناراحتى وهمّ و غم در وجودش پدیدار شد و قلبش به تنگ آمد، تا رسید به آنجایى که شمع فروزان پیامبر (ص ) خاموش گشته بود، یعنى تا به قتلگاه حضرت سیّد الشهداء (ع ) رسید، قدمش به سنگى برخورد کرد و افتاد - و بر اثر اصابت سرش به زمین - خون از سر حضرت آدم جارى شد، حضرت آدم علیه السلام ناراحت شد و سر به آسمان برداشت که ، بار الها آیا گناه تازه اى مرتکب شده ام که مرا اینگونه مجازات مى کنى ؟ خدایا من تمام عالم را گشتم و چنین بلائى بر سرم وارد نشد، حال آنکه در اینجا چنین عقوبت مى شوم !
از جانب پروردگار عالم ندا آمد که اى آدم از جانب تو گناهى سر نزده است لکن این همانجایى است که : یقتل فى هذه الارض ولدک الحسین علیه السلام ظلما یعنى این همانجایى است که فرزندت حسین علیه السلام بر اثر ظلم شهید مى شود، و خداوند روضه سیّد الشهداء را خواند و حضرت آدم علیه السلام بر مصائب آن حضرت گریست ، قربان مظلومیّتت حسین جان که آدم با یک سر شکستن آنگونه به خدا شکایت مى کند، حال آنکه تو با آن همه مصیبت مى فرمایى : رضا بقضائک و تسلیما لامرک لا اله غیرک و لا معبود سواک حضرت آدم عرض کرد: خدایا آن حسین که در این جا شهید مى شود، ایکون نبیّا؟ پیامبر مى باشد؟ وحى نازل شد که اى آدم او پیامبر نیست ، لکن نوه پیامبر آخرالزمان و فرزند دختر آن پیامبر(ص ) فاطمه زهرا مى باشد. پس با رهنمایى جبرئیل چهار مرتبه بر قاتلین حضرت سیّد الشهداء(ع ) لعن فرمودند.
منبع : کشکول النور ج 1 ص 132. |
|
||||||||
عاشورا در کلام امام کاظم علیه السلام مکتب معرفت قال ابو الحسن موسى بن جعفر(علیه السلام) أدنى ما یثاب به زائر ابى عبد الله (علیه السلام) بشط فرات إذا عرف حقه و حرمته و ولایته ان یغفر له ما تقدم من ذنبه و ما تأخز.
حضرت امام موسى کاظم (علیه السلام) فرمود: کمترین ثوابى که به زائر امام حسین (علیه السلام) در کرانه فرات داده مىشود این است که تمام گناهان مقدم و موخرش بخشوده مىشود. بشرط این که حق و حرمت ولایت آن حضرت را شناخته باشد.
مستدرک الوسائل، ج 10 ص 236، به نقل از کامل الزیارات، ص 138 تربت شفا بخش عن موسى بن جعفر (علیه السلام) قال: و لا تأخذوا من تربتى شیئا لتبرکوا به فأن کل تربة لنا محرمة الا تربة جدى الحسین بن على علیهما السلام فأن الله عزوجل جعلها شفاء لشیعتنا و أولیائنا.
حضرت امام کاظم (ع) در ضمن حدیثى که از رحلت خویش خبرى مىداد فرمود: چیزى از خاک قبر من برندارید تا به آن تبرک جویید چراکه خودرن هر خاکى جز تربت جدم حسین (ع) بر ما حرام است، خداى متعال تنها تربت کربلا را براى شیعیان و دوستان ما شفا قرار داده است.
جامع الاحادیث الشیعه، ج 12، ص .533
یکى از چهار نیاز قال الامام موسى الکاظم (ع) لا تستغنى شیعتنا عن أربع: خمرة یصلى علیها و خاتم یتختم به و سواک یستاک به و سبحة من طین قبر أبى عبد الله علیه السلام...
حضرت امام موسى بن جعفر (علیه السلام) فرمود: پیروان ما از چهار چیز بىنیاز نیستند: 1 ـ سجادهاى که بر روى آن نماز خوانده شود. 2 ـ انگشترى که در انگشت باشد. 3 ـ مسواکى که با آن دندانها را مسواک کنند. 4 ـ تسبیحى از خاک مرقد امام حسین (ع) ....
تهذیب الاحکام، ج 6، ص 75 |
|
||||||||
ستاره سرخ محشر: قال على بن الحسین (علیه السلام): تزهر أرض کربلا یوم القیامة کالکوکب الدرى وتنادى انا ارض الله المقدسة الطیبة المبارکة التى تضمنت سید الشهداء و سید شباب اهل الجنة.
امام سجاد (علیه السلام) فرمود: زمین کربلا، در روز رستاخیز، چون ستاره مرواریدى مىدرخشد و ندا مىدهد که من زمین مقدس خدایم، زمین پاک و مبارکى که پیشواى شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است .
ادب الطف، ج 1، ص 236، به نقل از کامل الزیارات، ص 268. همچون زیارت خدا قال الامام رضا (علیه السلام) من زار قبر الحسین (ع) بشط الفرات کان کمن زار الله
امام رضا (علیه السلام) فرمود: کسى که قبر امام حسین (علیه السلام) را در کرانه فرات زیارت کند، مثل کسى است که خدا را زیارت کرده است.
مستدرک الوسائل، ج 10، ص 250؛ به نقل از کامل |
|
||||||||
کربلا در کلام امیرالمومنین مسلخ عشق قال على (علیه السلام): هذا... مصارع عشاق شهداء لا یسبقهم من کان قبلهم و لا یلحقهم من کان بعدهم. حضرت على (علیه السلام) روزى گذرش از کربلا افتاد و فرمود: اینجا قربانگاه عاشقان و مشهد شهیدان است شهیدانى که نه شهداى گذشته و نه شهداى آینده به پاى آنها نمىرسند.
تهذیب، ج 6، ص،73 و بحار، ج 98، ص .116
عطر عشق قال على (علیه السلام) واها لک ایتها التربة لیحشرن منک قوم یدخلون الجنة بغیر حساب
امیر المومنین (علیه السلام) خطاب به خاک کربلا فرمود: چه خوشبویى اى خاک! در روز قیامت قومى از تو بپا خیزند که بدون حساب و بى درنگ به بهشت روند.
شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 4، ص 169 |