واکاوی ابعاد تلاوت استاد محمد صدیق منشاوی

بررسی‌های متعدد نشان می‌دهد که تلاوت‌های استاد محمدصدیق منشاوی بیش از آنکه انتظار می‌رفت با معانی ژرف قرآن کریم در ارتباط است.

تلاوت‌های استاد محمدصدیق منشاوی منبعث از ارکان وحی و آواهایی است که تاکنون کسی نتوانسته است علل تولید این الحان را کشف کند. پیش از آنکه به اهمیت این موضوع پرداخته شود نظری اجمالی به ترازهای صوتی به کار رفته در این تلاوت‌ها می‌اندازیم. تقریبا قریب به اتفاق تمامی تلاوت‌های این استاد در تبعیت از معنای متن آیات کلام الله مجید رشد می‌یابد. هیچ تلاوتی از ایشان به گوش نرسیده است که در آن هدف ارایه آواز و موسیقی باشد.

در تمامی تلاوت‌های این استاد تفهیم آوا فرع بر تفهیم معنای آیات است. افراد زیادی تلاش کرده‌اند تا با تقلید از لحن این استاد تلاوت کند ولی تصنعی بودن این الحان کاملا مشهود است. البته اینجا بحث بر سر لذات معنوی شنونده در استماع معانی آیات است.

بکر بودن بسیاری از این الحان رمز جاودانگی آنها را در پناه قرآن کریم تضمین کرده است. برای نمونه در تلاوت سوره مبارکه هود از آیات ۲ الی ۲۶ آیاتی را که مربوط به در دل رسول اکرم(ص) از زبان خود خداوند است را به درستی تمام به شنونده تفیم می‌کند. فلعک تارک بعض ما یوحی ….

در قسمت بعدی (آیه ۱۳ و ۱۴) یا استفاده از دستگاه نهاوند به این معنی اشاره می‌کند که اگر نتوانستید مانند آیات قرآن بیاورید، لاجرم بپذیرید که این آیات دست ساخته بشر خاکی نیست.

اصالت‌های بسیار زیاد تلاوت‌های این نابغه مصر و از سویی سهل و ممتنع بودن تلاوت‌های وی مانع از آن شده است تا تاکنون نگاهی عمیق به این مجموعه عظیم الهی بیافکنیم. در این سلسله مقالات تلاش داریم تا برخی از حوزه‌های تصویرسازی موسیقایی قرآن را در قالب الحان تلاوت شده استاد محمدصدیق منشاوی بازشناسی کنیم تا رازهای این گنجینه الهی بیشتر از پیش شناخته شود

مرحوم استاد «محمد صدیق منشاوی»

یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد در تلاوت‌های مرحوم محمدصدیق منشاوی محزون‌خوانی است. شاید به قاطعیت بتوان این نکته را گفت که هیچ کسی تاکنون نتوانسته است محزون‌خوانی را در تلاوت قرآن به حد و پایه ایشان به کمال برساند، نه آن‌قدر حزین باشد که دچار اغلاط فاحش تلاوتی شود و نه آنقدر تصنعی که اصلاً ارتباطی نداشته باشد و مخاطب را از دست بدهد.

در تلاوت‌های محمد صدیق منشاوی آوا فرع بر معناست. البته هنوز کسی نمی‌داند که این الحان چگونه بر ذهن او نقش می‌بسته و آن‌ها را ابداع می‌کرده است و این راز تا ابد سر به مهر باقی می‌ماند.

در تلاوت‌های منشاوی هیچ بویی از بازی با الحان و موسیقی به چشم نمی‌خورد. در حالی که درست برعکس وی، در تلاوت‌های مرحوم مصطفی اسماعیل، نغمه‌سازی رکن اصلی تلاوت است و فردی که به نغمات این استاد گوش می‌دهد، دقیقاً احساس می‌کند که استاد مصطفی اسماعیل در طراحی‌های تلاوت خود از بسیاری از الحان و طبقات صوتی برای القاء تلاوت بر مخاطب استفاده می‌کند.

ترکیب و تجزیه فراوانی انجام می‌دهد، بسیط خوانی‌های مفصلی انجام می‌دهد و پیوسته درصدد است تا با ایجاز و ابتکار در نغمات و آواها، ذهن مخاطب را تخلیه کرده و به اعجاز قرآن کریم جذب کند و صد البته کسی نتوانسته مانند وی در زمینه تنوع الحان و نغمات به حد و کمال مصطفی اسماعیل تلاوت کند.

اما در تلاوت‌های استاد محمدصدیق منشاوی، هدف ارائه نغمات نبوده، بلکه تلاش وی در جهت نزدیک شدن به معانی قرآن و تحزین‌خوانی راهی را بر او گشوده است که ما امروزه به آن تغمیم یا محزون‌خوانی می‌گوییم.

لحن گرم و سنگین این استاد مانع از آن بوده که بخواهد پیام معنوی قرآن را با ارائه الحان متعدد (به سبک مرحوم مصطفی اسماعیل) ارائه کند و حتی در این میان از بسیاری از طبقات صوتی بالا مانند طبقاتی که در جواب جواب یا در محدوده‌های صوتی استاد عبدالباسط اجرا می‌شده، صرفه‌نظر کرده است.

نظر به این که طبق اسناد موجود (عکس‌هایی که از سفرهای استاد محمد صدیق منشاوی و استاد عبدالباسط وجود دارد) هر دو این بزرگان در کنار هم به تلاوت می‌پرداختند و طبعاً تلاوت‌های یکدیگر را می‌شنیدند و ضمن حظ وافی و کافی، به نقد و بررسی و مطالعه آن‌ها می‌پرداختند، بنابراین این احتمال وجود دارد که بسیاری از تلاوت‌های این بزرگان، ضمن برخوردار بودن از حالت شهود الهی و هوشیاری عرفانی آن‌ها در حین تلاوت، نتیجه تمرینات تحزینی آن‌ها بوده و برای تهییج قلوب مستمعان و شنوندگان حاضر در مجلس، موسیقی‌گذاری شده باشند!

در تلاوت‌های استاد محمد صدیق منشاوی، هدف ارائه نغمات نبوده، بلکه تلاش وی در جهت نزدیک شدن به معانی قرآن و تحزین‌خوانی راهی را بر او گشوده است که ما امروزه به آن تغمیم یا محزون‌خوانی می‌گوییم.

به عبارت دیگر‌، آن‌ها متوجه شده بودند که بهترین و برترین روش برای تأثیر بر ذهن و روان مخاطب این است تا با ایجاد بغض و غم در نغمات، ابتدا فضای تلاوت‌های خود را گرم و حزین کنند و سپس در صورتی که نیاز بود به ابداع الحان و طبقات صوتی بپردازند و در غیر این صورت صرفه‌نظر کنند.

تلاوت معجزه‌آسای سوره مبارکه مریم مشهور و مجلسی استاد عبدالباسط و شروع بسیار سنگین و غمگین و نفس‌های بسیار بلند و درخشان و باورنکردنی در طبقات اوج صدا با نهایت غمگین و حزین بودن، مخاطب را قبض روح می‌کند به‌طرز کاملاً ملموسی می‌ترساند و به گریه نزدیک می‌کند. (هنوز با اینکه بیش از بیست سال است که این تلاوت را شنیده‌ام ولی واقعاً هر بار که می شنوم منقلب شده و موهای تنم سیخ می‌شود!).

در تلاوت‌های استاد محمد صدیق منشاوی این فشار سنگین طبقات صوتی وجود ندارد و از همان ابتدا مخاطب با شنیدن لحن گرم وی، دل و دیده را تقدیم آیات می‌کند و به استماع آیات کریمه می‌پردازد.

در این تلاوت‌ها، مخاطب از حجم سنگین طبقات صوتی (به شیوه عبدالباسط یا مصطفی اسماعیل) کمتر اثری را مشاهده می‌کند و جز در مواردی که محتوای معنوی ایجاب کند، از ارائه هر نوع فشار آکوستیکی و صوتی بر شنونده پرهیز می‌کند، زیرا آن نیاز جذب مخاطب را با داشتن لحن گرم و غمگین برآورده می‌کند، فقط با ارائه کمی تنغیمات متداول کار خود را پیش می‌برد، گویی استاد محمد صدیق منشاوی همواره برای شنونده دل خودش و گوش جان خودش تلاوت کرده است و این امر را شما در تمامی تلاوت‌های مجلسی و استودیویی وی مشاهده می‌کنید.

از سوی دیگر این امر نیز وجود دارد که تغییرات الحان بر حسب نیاز معنوی آیات باشد نه بر اساس نیاز موسیقایی تلاوت! و این دقیقاً در جهت مخالف تلاوت‌های مرحوم مصطفی اسماعیل و امثال اوست.

در حقیقت در تلاوت‌های استادانی مانند محمد صدیق منشاوی و تا حدی مرحوم عبدالباسط، به علت فضای غمناک و محزون تلاوت‌ها، دیگر نیازی نبوده تا مخاطب را با انواع و اقسام الحان و طبقات صوتی گرم کنند تا او به لذات تلاوت قرآن و پیام آیات برسد.

در تلاوت‌های استاد محمد صدیق منشاوی نیاز معنوی مخاطب به‌صورت اتوماتیک و خودکار توسط لحن گرم و غمناک وی تأمین می‌شود و در همان ابتدای تلاوت گوش جان مستمع مجذوب این کلام اعجازآور شده و دل و دامن از کف می‌دهد.

در تلاوت‌های استادانی مانند محمد صدیق منشاوی و تا حدی مرحوم عبدالباسط، به علت فضای غمناک و محزون تلاوت‌ها، دیگر نیازی نبوده تا مخاطب را با انواع و اقسام الحان و طبقات صوتی گرم کنند تا او به لذات تلاوت قرآن و پیام آیات برسد.

دست از همه چیز می‌شوید و نگاه به نگاه با آیات همراه می‌شود تا ببیند که این نجوای غمگین و ضجه‌های عاشقانه چه می‌گویند، گویی که این نغمه قرآنی که می‌شنود، حرف دل خود اوست.

نوای نی او رنج‌ها و غصه‌های نیستان را حکایت می‌کند، از حقایقی سخن می‌گوید که همواره می‌دانستیم ولی این بار از زبان موجود دیگری انتشار می‌یابد که به اعماق جانمان نفوذ می‌کند و این‌ها همه از معجزات قرآن است.

وجود صدا و لحن غمگین و سوزناک در تلاوت‌های استاد محمد صدیق منشاوی به حد لازم مخاطب را برای استماع آیات تحریک می‌کند و بدین ترتیب دیگر بسیاری از طبقات صوتی و بازی با الحان و نغمات در تلاوت او حذف می‌شود، زیرا پیشاپیش دل مخاطب خود را بدست آورده و تأثیر مورد نظر را ایجاد کرده است. محمدصدیق منشاوی با معانی آیات قرآن کریم» به مبحث آکو ستاتیک ایلوستراسیون (‏acoustic illustration‏)‎‏ یا تصویرسازی صوتی اختصاص دارد. ‏یکی از مهم‌ترین مطالبی که در برابر قاری قرآن وجود دارد این است که دقیقا احساس آیات را به شنوندگان منتقل سازد. این ‏مطلب را می‌توان در مورد افرادی که در حال دوبله فیلم هستند به طرز بسیار هیجان‌انگیزی مشاهده کرد. اگر یک روز به ‏اتاق دوبله تشریف ببرید مشاهده می‌کنید که آدم‌های موجود فیلم‌ها با قیافه‌های متفاوتی صدا تولید می‌کنند و این امر موجب ‏تعجب یا حتی خنده و گریه شما خواهد شد. در حقیقت فرد دوبلور، با سینک زدن (لب‌خوانی کردن) سعی می‌کند خود را در ‏جایگاه نقش قرار دهد و از تمامی توانایی‌های عاطفی خویش بهره می‌برد تا احساسی مشابه بازیگر را در دل مخاطب القاء ‏کند. چندش آوری این پدیده نیز زمانی است که گوینده هیچ آهنگ و احساسی را در جهت نزدیکی صدایش با بازیگر فیلم در برنداشته باشد. این مفهوم در علم موسیقی و فن بیان با نام تصویرسازی صوتی مطرح است. مثلا این تم صوت و صدا به شنونده ‏چگونه احساسی می‌بخشد؟ آیا مثلا یک صدای بم برای این جملات بهتر نیست؟ این متن را کدام فرد با کدام تن صدا بگوید؟ ‏شنونده، از این صدا تصور چه فردی را می‌کند و چه نوع متنی با این صدا در تکامل کافی و وافی قرار می‌گیرد؟ مثلا شما ‏از انواع آهنگ‌ها و موسیقی‌هایی که در طول انقلاب شنیده‌اید، چه احساسی دارید؟ چرا گاهی صدای یک خواننده موسیقی ‏فضای رسانه‌ها را در برمی‌گیرد و زمانی دیگر از همان خواننده، موسیقی چندان دلچسبی به گوش نمی‌رسد؟ دعای ربنای ‏استاد شجریان در ماه مبارک رمضان یادتان هست؟ از آهنگ فیلم محمد رسول الله (ص) چه احساسی داشتید؟ چرا اذان یک ‏مؤذن انسان را به نماز دعوت می‌کند و آوایی دیگر دور می‌سازد؟ عین این پدیده نیز در تلاوت قرآن کریم و مخصوصا در ‏تلاوت‌های استاد محمدصدیق منشاوی، به وضوح دیده می‌‌‌شود. تسلط وی بر فنون وقف و ابتدا و زبان عربی، از متونی که او ‏انتخاب می‌کند یک دوبلور زبان وحی ساخته است تا لب به لب جبرئیل (ع) این الحان را تنظیم کند و در گوش جان ‏شنونده حکاکی کند. تسلط خارق‌العاده وی بر نقطه شروع و ختم جمله از او اسطوره‌ای را ساخته که به اعتراف بسیاری، ‏وقف و ابتدای محمدصدیق منشاوی جزو اصیل‌ترین و کامل‌ترین جمله‌بندی‌هاست و در هارمونی و هماهنگی صددرصد با ‏لحن پیش می‌رود. نه تند می‌شود و نه از حرکت باز می‌ماند. لحن و ابتدای او زنده است و گام به گام معنای آیات به لحن و ‏صوت، تغییرات لازمه را می‌دهد. تو گویی لحن و معنا در آمیختگی ذاتی با یکدیگر جلو می‌روند. پیچیدگی‌های تلاوت این ‏نابغه تمام اعصار تا بدان حد است که در تلاوت‌های مشهوری چون سوره‌های مبارکه یوسف، توبه و روم (همگی مجلسی ‏هستند)، از سبک‌های متداول قرائت قران کریم خارج شده و به روایت‌گری ماجراها دست می‌زند!!! آنجا که در سوره ‏مبارکه یوسف با نغمه چهارگاه می‌گوید: وجائوا علی قمیصه بدم کذب قال بل سولت لکم امرا فصبر جمیل، دقیقا به نحوی ‏تلاوت می‌کند که گویی خودش را به جای حضرت یعقوب (ع) نهاده و در فراق یوسف زندگی‌اش از درون می‌‌سوزد و سرشک اشک می‌ریزد و این کار را بارها و بارها با تأکید بر فصبر جمیل تکرار می‌کند.‏

 آیا دفاع‌ازقرآن را‌‌آموخته‌ایم؟
موج جدید حملات دشمنان اسلام علیه نام مبارک رسول اکرم (ص) و آیات کریمه قرآن و ساختن فیلم‌هایی که باعث ‏تحریک عواطف هر انسان آزاده‌ای می‌شود، نتوانسته آن‌طور که باید و شاید، پاسخ دندان‌شکنی دریافت کند و ملل اسلامی ‏منتظرند تا ببینند که دولت‌ها چه می‌کنند. آن صوت و لحن مرحوم عبدالباسط کجاست تا غیر مسلمانان را مجذوب سخن خدا کند ‏و مرتدان و دین‌گریزان را آشنای خانه دوست کند؟

به راستی ما در برابر ظرایف خارق‌العاده و غیرتکرارشدنی تلاوت‌های این فرد چه می‌توانیم بگوییم. اینجاست که شعر آن ‏استاد فرزانه به یاد می‌آید:

قاری اگر محمد منشاوی است

خواندن ما جمله روان‌خوانی است!!!‏

و به راستی اگر او قاری است، پس ما جایگاه چندانی در این طراز نخواهیم داشت و باید به جایگاه واقعی خود برگردیم، چرا ‏که بی‌توجهی و نشناختن ظرایفی که این بزرگان با مشقت‌های فراوان (در آن دورانی که اصلا کسی از تلاوت قرآن کریم ‏اثری و خبری نداشت) جهت استمرار نسل قاریان قران کریم در جهان اسلام متحمل شدند، ظلم به زحمات آن‌ها و ظلم به کلام ‏خداست. آن‌ها مجبور بودند با حداقل امکانات و وضع معیشت آن روزگار، حرمان‌ها و سختی‌های فراوانی را تحمل کنند تا ‏ما زیبایی کلام خداوند را در صدای آن‌ها ببینیم و از اوج و فرود آن‌ها لذت ببریم. سفره آماده‌ای که امروزه همه قاریان قرآن کریم ‏بر سر آن نشسته‌اند و با الحان و نغمات مختلف زورآزمایی می‌کنند‌، با زحمات بسیار زیادی توسط امثال این بزرگان فراهم ‏شده و ذره ذره این نغمات ریشه در ساعت‌ها مطالعه و نقد و بررسی معانی آیات دارد. همین‌طوری نمی‌توان به مانند کانال ‏تلویزیون، نغمه‌ها را خواند و عوض کرد و تند تند دستگاه‌های موسیقی را یکی بعد از دیگری به پایان رساند تا دلخوشی ‏انطباق بر نغمه‌خوانی را به دنبال داشته باشد. یادمان باشد که قرآن کریم کتاب انسان‌سازی است و کتاب موسیقی و آواز ‏نیست. قرآن کریم امروزه بسیار مظلوم است و مظلومیت او متأسفانه در میان قاریان قرآن بیشتر از سایر اقشار است. قرآن پله‌‏ای است که هر کسی را که تمایل داشته باشد به بالادست می‌کشاند ولی متأسفانه کمتر کسی دین خود را به قرآن کریم ادا می‌کند.

موج جدید حملات دشمنان اسلام علیه نام مبارک رسول اکرم (ص) و آیات کریمه قرآن و ساختن فیلم‌هایی که باعث ‏تحریک عواطف هر انسان آزاده‌ای می‌شود، نتوانسته آن‌طور که باید و شاید، پاسخ دندان‌شکنی دریافت کند و ملل اسلامی ‏منتظرند تا ببینند که دولت‌ها چه می‌کنند. آن صوت و لحن مرحوم عبدالباسط کجاست تا غیر مسلمانان را مجذوب سخن خدا کند ‏و مرتدان و دین‌گریزان را آشنای خانه دوست کند؟ اگر چنین گستاخی‌هایی در سطح جهان مشاهده می‌کنیم، یکی از دلایل ‏آن خودمانیم. زیرا ما تاکنون علیرغم این همه استفاده از الحان موسیقایی قرآن، نتوانسته‌ایم گامی ولو کوچک در جهت توسعه ‏و ترویج فرهنگ و معنای قرآن کریم در سطح جهان برداریم. پررویی دشمنان متأثر از بی‌هویتی ماست.

امروزه تصور می‌کنیم با تلاوت آیات کریمه به لحن‌هایی که خودمان هم از تأثیر آن دودل هستیم، اثر ماندگاری را در سطح جهان به جا گذاشته‌‏ایم! ما باید در برابر این هجمه فرهنگی کفر، از معنای قرآن کریم کمک بگیریم و به جای پرداختن به چند نغمه ناچیز و کم ‏ارزش از خود معانی قرآن کریم کمک بگیریم. دقیقا احساس کنیم که آیات از ما چه می‌خواهند و چه معانی والایی را باید به ‏مخاطب برسانیم. محبوس کردن قرآن کریم در تلاوت افرادی همچون مرحوم محمدصدیق منشاوی و عبدالباسط ، کوچک ‏انگاشتن قرآن کریم (نعوذابالله) و ساده‌انگاری است. خود این بزرگان نیز راه را در معنای آیات یافته اند نه در موسیقی و ‏نغمات!!! متأسفانه جو کنونی جامعه قرآنی ما به سمت و سوی مسابقات و نغمه‌خوانی رفته است (هر چند در این وادی هم ‏ضعیف عمل کرده و قاری صاحب سبک و خلاقی را در سطح جهان مشاهده نمی‌کنیم). خود این بزرگان اصالت را به معنا داده‌‏اند نه به نغمات. نغمات وسیله و ابزار و محملی برای ارایه هنر تلاوت و قرائت قرآن کریم بوده است. نغمات اصل نیستند. ‏متأسفانه این ابزار تلاوت برای جوانان ما و البته به هدایت نادرست برخی از مسئولان به هدف تبدیل شده است!!! خواندن سه یا ‏چهار دستگاه در مسابقات در ۵ دقیقه، چه دردی را از جامعه ما و مردم جهان اسلام دوا می‌کند؟ آیا ما عبدالباسطی داریم که ‏بتواند برود و سوره مریم را به زیبایی او، در همین کشورهایی که علیه اسلام فیلم می‌سازند، برای مردم و مسئولانشان ‏بخواند؟ آیا ما منشاوی داریم که برود سوره یونس را برای آن‌ها تلاوت کند؟ پس این نغمات به چه درد می‌خورند وقتی که حتی ‏برای دفاع از خود قرآن کریم نیز، جان و قوتی ندارند؟ این بتانی که امروزه به نام نغمات قرآنی در میان محافل ما شیوع پیدا ‏کرده‌اند، شایسته پرستیدن و تبعیت کردن نیستند. ابراهیم‌وار باید از آن‌ها دوری گزید و این بازی با آیات برای نغمه‌خوانی و ‏موسیقی زنی بر آیات را کنار گذاشت. درد انسان امروز خواندن حجاز و رست و ماهور و سه‌گاه و شهناز و زنکران و ‏کاریکور نیست. درد امروز انسان، خواندن ۵ دستگاه در ۵ دقیقه یا یک ربع نیست. درد امروز بشر یک خط‌خوانی یا دو خط‌‏خوانی، کلمه‌خوانی و ترجیع‌خوانی آیات نیست. امروز برای این که قرآن را از حفظ بخوانیم باید استدلال کنیم! تفاوت یک ‏حافظ قرآن کریم با یک سی‌دی یا ام پی‌تری پلییر در چیست؟ اگر شرط بر خواندن و دقت است که برترین نرم‌افزارها و ‏موتورهای جست‌وجو دل کلمات را می‌کاوند و بایت بایت، دانلود و آپلود می‌کنند. امروزه کثیف‌ترین سایت‌های اینترنتی با ‏سریع‌ترین امکانات روز جهانی، از میان میلیون‌ها فیلتر به راحتی دانلود می‌شوند و صفحه مانیتور رایانه شما را با زشت‌ترین حالاتی که حتی در حیوانات نیز مشاهده نمی‌شود، اشغال می‌کنند و حال آنکه ما حتی در خود کشور مصر هم آرشیو ‏کاملی از تلاوت‌های قرآن نداریم و با کمال تأسف بسیاری از نغمات منحصر به‌فرد و تلاوت‌های قراء جهان اسلام توسط مسئولان ‏وقت رادیو قرآن مصر به دور ریخته شده‌اند!!!

 تصویرسازی‌صوتی‌درتلاوت‌های‌منشاوی‏

استفاده مناسب و کاملا منطبق بر معنا از نغمات و موسیقی کلامی، محمدصدیق منشاوی را در قله تصویرسازی صوتی و ‏لحنی آیات کریمه قرار داده و با روایت‌گری آیات، آن‌ها را نمی‌خواند، بلکه نقاشی می‌کند. اگر دسترسی دارید تلاوت بسیار ‏هیجانی و شگفت‌انگیز آیه مبارکه ۲۰۷ از سوره مبارکه بقره (مجلسی) را بشنوید «و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات ‏الله و الله رئوف بالعباد.» انتخاب بسیار ماهرانه و صحنه‌سازی بغض‌آلود نغمه صبا در آیه قبل ناگهان به شادی نهاوند در این ‏آیه آن هم با با طبقه صوتی بسیار شفاف و زیبا و نفس بلند، تبدیل می‌شود. بار دیگر مشابه همین تکنیک را در آیه ۲۰۹ تکرار ‏می‌کند.

چرا با وجود این همه رسانه در کشورهای مختلف جهان، سهم تصاویر ویدئویی ‏و حتی صوتی مرحومان منشاوی، عبدالباسط و مصطفی اسماعیل بسیار کم است؟ چرا دنیای آن روز جهان اسلام ارزش این ‏بزرگان را نمی‌فهمید؟ اگر همین چند صدای محدود نیز توسط دوستداران قرآن ضبط نمی‌شد، معلوم نبود که چه چیزهایی به ‏نام تلاوت مشهور بود! به راستی هدف از ترویج این همه حافظ و قاری در جهان اسلام چیست؟ آیا امروزه جایگاه قرائت قرآن ‏توانسته با علوم روز در هم بیامیزد؟ آیا ما صداهای این بزرگان را برای ارائه به نسل‌های بعدی مرمت و بازسازی کرده‌ایم؟ ‏چرا در ارائه فرهنگ قرآن کریم به مردم کشورمان و مردمان کشورهای دیگر اینقدر این پا و آن پا می‌کنیم؟ به راستی منتظر ‏چه هستیم؟ چرا ما که خود را تابع قرآن کریم می‌دانیم تلاشی نمی‌کنیم تا بیش از این به آیات الهی ورسول اکرم (ص) اهانت ‏نشود؟ آیا شده است که یک قاری یا حافظ به خاطر پاسخ به چنان اهانتی تلاوتی خاص کرده باشد یا کار فرهنگی اثرگذاری را ‏اجراء کرده باشد؟ اگر با تلاوت مرحوم عبدالباسط افراد بسیاری مسلمان شده‌اند، با تلاوت ما چند نفر در این مسیر مصمم‌تر ‏گشته‌اند؟ چرا با وجود افزایش قاریان و حافظان و برگزاری سالانه مسابقات بین‌المللی قرآن کریم و تحمل هزینه‌های فراهم بر ‏دوش بیت‌المال، قاریان و حافظان قرآن کریم نمی‌توانند از کتابی که آنها را به شهرت رسانده است دفاع کنند؟ این بت‌پرستی ‏و ظاهرپرستی چقدر رواج یافته است؟ تا کی به فرمایش مقام معظم رهبری (مدظله العالی) باید در برابر این سر در زیبای ‏قرآنی بایستیم و هی آن را تحسین کنیم و دکور دیگری به جای آن نصب کنیم و باز آن را بپرستیم؟ ما هنوز محو تماشای سر ‏دریم و دشمن درون خانه را به آتش کینه خویش سوزانده است. ما بسیاری از راه‌هایی که بزرگان قرائت قرآن کریم به ما ‏آموختند را فقط در پرده صوتی دو ر می فا سل لا و آواز و نغمه فلان و بهمان جست‌وجو کردیم و از انگشت اشاره آنها به سوی ‏هدف، فقط انگشت را دیدیم. راه این است. پس کجا می‌رویم؟ چرا تلاوت‌های ما فقط روان‌خوانی است؟ چرا تلاوت‌های ما از ‏احساس خوش الهی کم‌تر نشانی دارد؟ چرا تلاوت‌های ما، کتاب‌خوانی و روخوانی است؟ چرا آوای قرآن کریم از گلویمان ‏بالاتر نمی‌رود؟ پس این همه تصویرهای معنوی آیات کریمه را چه کسی باید برای مردممان تداعی کند؟ چرا هنوز هم بر سر ‏در تلاوت منشاوی و عبدالباسط زانو زده‌ایم؟ چرا ما هنوز ریزه‌خوار سفره این بزرگانیم و از خودمان چیزی نداریم؟ چرا ما ‏از تلاوت قرآن، فقط خواندنش را فهمیدیم و یاد گرفتیم و بقیه ارکان تلاوت را رها کردیم؟ چرا قاریان و حافظان ما باید این قدر ‏ضعیف و کم‌بنیه باشند و نتوانند اثری در شأن قرآن به جای آورند؟ تلاوت‌های امروز ما چه چیزهایی کم دارد که ما هنوز به ‏دنبال تقلید از منشاوی هستیم؟ بانک‌های تلاوت‌های ما چه چیزهایی ندارند که هنوز وام‌دار تقلیدیم؟ ما خیلی کند و ضعیف از ‏قرآن کریم دفاع می‌کنیم!‏

‏قاری قرآن باید متوجه همه این نکات باشد و تلاوتی را اجراء کند که برای شأن قرآن و ابدیت باشد. هدف خواندن چند نت ‏موسیقایی نیست. باید به نحوی بخواند که ابتدا بر قلب خودش تأثیر کند و بعد بر قلب دیگران. خود را خالص کرده باشد تا قرآن ‏بر جانش بنشیند و بر صدایش سوار شود. با خواندن چند ترجمه و تفسیر نمی‌توان گفت که بر معنی آیات مسلط هستیم. جمله ‏شهید آوینی جالب است. آنجا که می‌گوید: «اگر می‌خواهید ما را بشناسید، داستان عاشورا را بخوانید»، هر چند دلی که عاشق ‏نباشد، از این داستان هم چیزی نمی‌فهمد!

آری، رعایت این نکات انسان‌ساز است که، نفس تلاوت را از روخوانی خارج ‏کرده و به یک ارتباط عاطفی الهی مبدل می‌سازد. بی‌توجهی به این نکات ارزشمند و کلیدی، ظلم به زحمات و عرق ریختن ‏آن‌هایی است که امروزه صدای ملکوتی‌شان آرامش بخش قلب‌های ماست و ما هم اکنون راه قرآن خواندن را در پرتو آیاتی که ‏آن‌ها خوانده‌اند می‌شناسیم. آن‌ها مصداق آیه شریفه ۱۲۱ سوره مبارکه بقره هستند: الذین اتیناهم الکتاب یتلونه حق تلاوته اولئک ‏یومنون به.‏

استفاده مناسب و کاملا منطبق بر معنا از نغمات و موسیقی کلامی، محمدصدیق منشاوی را در قله تصویرسازی صوتی و ‏لحنی آیات کریمه قرار داده و با روایت‌گری آیات، آن‌ها را نمی‌خواند، بلکه نقاشی می‌کند. اگر دسترسی دارید تلاوت بسیار ‏هیجانی و شگفت‌انگیز آیه مبارکه ۲۰۷ از سوره مبارکه بقره (مجلسی) را بشنوید «و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات ‏الله و الله رئوف بالعباد.» انتخاب بسیار ماهرانه و صحنه‌سازی بغض‌آلود نغمه صبا در آیه قبل ناگهان به شادی نهاوند در این ‏آیه آن هم با با طبقه صوتی بسیار شفاف و زیبا و نفس بلند، تبدیل می‌شود. بار دیگر مشابه همین تکنیک را در آیه ۲۰۹ تکرار ‏می‌کند. ‏

۱۴ در برخی از تلاوت‌های قاریان قرآن، پدیده منحصر به‌فردی وجود دارد که از آن با نام «تصویر‌‏سازی صوتی» یاد می‌شود. در این حوزه از فنون صوتی و لحنی، قاری با تبحر بسیار زیاد تلاش می‌کند تا با کمک لحن ‏خاص خود ضمن حفظ و رعایت وقف و ابتدا، به شنونده از فضای معنوی مورد نظر در آیات تصویری را ارائه کند که تا ‏حد زیادی منطبق بر مفهوم خوانده شده باشد. مرحوم محمدصدیق منشاوی، تلاوت‌های خارق‌العاده خود را بر مبنای همین ‏مفهوم طراحی کرده است

در هر حال در این بخش فقط توانستیم موارد اندکی از هنر تلاوت قرآن کریم به شیوه استاد محمدصدیق منشاوی را در حوزه ‏تصویرسازی صوتی بازشناسی کنیم. در بخش‌های بعدی این مقاله گوشه‌های دیگری از هنر این انسان الهی را بازگشایی خواهیم کرد.‏

خلاصه بحث و نتیجه‌گیری:

در برخی از تلاوت‌های قاریان قرآن، پدیده منحصر به‌فردی وجود دارد که از آن با نام «تصویر‌‏سازی صوتی» یاد می‌شود. در این حوزه از فنون صوتی و لحنی، قاری با تبحر بسیار زیاد تلاش می‌کند تا با کمک لحن ‏خاص خود ضمن حفظ و رعایت وقف و ابتدا، به شنونده از فضای معنوی مورد نظر در آیات تصویری را ارائه کند که تا ‏حد زیادی منطبق بر مفهوم خوانده شده باشد. مرحوم محمدصدیق منشاوی، تلاوت‌های خارق‌العاده خود را بر مبنای همین ‏مفهوم طراحی کرده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد