هنر قرائت؛ مانند هر فن و علم دیگری محتاج مقدمات و لوازمی است که بدون آنها موفقیت کامل، حاصل نخواهد شد ضروریترین پیش نیاز هنر قرائت، یادگیری کامل معنی قرآن و مفاهیم آن است که این امر با تسلط اجمالی بر قواعد عربی و لغات قرآن میسر می شود. ضرورت این امر ـ که متأسفانه چندان به آن اهمیت داده نشده است ـ با مراجعه به متن قرآن و روایات شریفه بدست می آید. در قرآن کریم چندین بار مفهومی یکسان با الفاظی مختلف بیان شده است و آن مفهوم چنین است: «قرآن نازل شده است برای اینکه مردم در آیات آن تدبر نمایند.» آیا تدبر در آیات شریفه قرآن بدون دانستن معانی و مفاهیم آن میسر است؟ البته، برای کسی که نمی خواهد در این هنر نورانی قدم بگذارد شاید یک قرآن با ترجمه کافی باشد. زیرا با نگاه کردن به قرآن ثوابی شامل حالش خواهد شد، ولی برای کسی که می خواهد، هنر قرائت را فرا گیرد و به وسیله آن کلام الهی را با زیباترین روش ابلاغ نماید، دانستن معنا بسیار ضروری است.
و اما، مهمترین لوازم هنر قرائت عبارتند از:
البته این و اصل، برای همه اهل ایمان لازم و ضروری است ولی برای هنرمندی که می خواهد با وحی الهی مأنوس شود و از طریق الفاظ ظاهری و نورانی قرآن، به مفاهیم باطنی و اقیانوس معارف الهی آن دست یابد، ضروری تر می نماید. زیرا قرآن نور است و تاریکی سنخیّتی با نور ندارد. کسی که می خواهد مصاحب و همنشین با قرآن شود باید نورانی باشد یعنی از اخلاق رذیله که ظلمت محض هستند، دور شود و به اخلاق حسنه که نور مطلق می باشد نزدیک گردد. در این حالت است که ملائکه الهی به وجود این قاری مباهات می کنند و درباره اش سخن می گویند. چه زیباست! نور از زبان نور! که با صدای زیبای او ظاهر می شود؛ و هذا نورٌعلی نورٌ…
پس قاریقرآن همانطور که به یادگیری صوت و لحن و موسیقی ـ قرآن می پردازند، باید به تحصیل این لوازم و ضروریات نیز مشغول شود. لازم به ذکر است که بدون این لوازم و اسباب هم می توان صوت و لحن زیبایی بدست آورد ولی قرائتی نورانی و مورد رضایت صاحب قرآن، هرگز.
در اینجا دونکته خاطر نشان می شود:
۱- در مورد پیش نیاز هنر قرائت، چاره ای جز تحصیل آن، هرچند بطور اجمال نیست، چون اساس کار در تدریس صوت و لحن، تطبیق موسیقی قرائت قرآن با مفاهیم آن است. پس اساس هنر قرائت، دانستنترجمه و معنای قرآن است.
۲- و اما درباره تزکیه و تقوا؛ چون انسان ضعیف است و نفس آدمی به هر وسیله ای مانع از سلوک در مسیر انسانیت است، باید با نیّت و عزم، این مسیر را پیمود و همیشه متوسل به ساحت قدس الهی بود که توفیق عنایت فرماید ومسلماً کسیکه با این نیت سلوک کند ان شاء الله به مقصود خواهد رسید و در تکامل و رشد هنر قرائت نیز موفق تر خواهد بود.
بدیهی است مؤسس هنر قرائت، شخص رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می باشد. زیرا ایشان امر، به زیبا خواندن قرآن و استفاده از صوت و لحن زیبا در قرائت قرآن فرموده اند و خودشانهم بدین وظیفه، عمل می نمودند. همچنین امیرالمومنین ـ علیه السلام ـ و صحابه راستین این دو بزرگوار ـ علیهما السلام ـ همچون عبدالله بن مسعود و ائمه هدی بالاخص حضرت سجاد، امام زین العابدین ـ سلام اله علیه ـ و در عصر غیبت، مولای ما حضرت بقیة الله ـ علیه السلام ـ در این هنر نورانی پیش قدم می باشند. اما صد افسوس، گوش معصیت کارما، توانایی شنیدن قرائت اولیای الهی را ندارد، آری همانطور که اگر اهل زمین صورت ملکوتی ملکی را از ملائکة الله را ببینند از تماشای زیبایی وصف ناشدنی او قالب تهی می کنند، اگر دل سوخته ای قرائت مولایش را بشنود ـ همچون حضرت موسی ـ از خود بیخود شده و از هوش خواهد رفت. آه! آه! ای منزّل قرآن و ای ولیّ دلسوختگان وای محبوب محمّد و آل، سالها قرآن زیبایت را با صدایی غیر از صدای صاحبش شنیده ایم، ملول و افسرده و حیرانیم!
آیا می شود عنایت تو شامل حال ما می شود تا صدای ملکوتی مولایمان را که در دل شب، قرآن تو را زمزمه می فرماید بشنویم: ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لایات لاولی الالباب.
چه خوش است صوت قرآن زتو دلربا شنیدن
به رخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن…
بگذریم، به هر جهت، تاریخ هنر قرائت به صدر اسلام باز می گردد و به نقل بعض کتب رجالی اولین کسی که قرآن را با الحان موجود در زمان حاضر، قرائت کرده شخصی به نام عبیدالله بن ابی بکرة الثقفی معروف به «ابوحاتم» بوده است. او در قرن اول هجری می زیسته و حدود سال هشتاد هجری فوت کرده و جزو طبقه سوم از تابعین بوده است. وی منصب قضاوت شهر بصره را بعهده داشته است.
در اکثر کتب روایی شیعی، بخشی وجود دارد، بنام «باب القران» یا «کتاب القرآن» که در آن روایاتی درباره فضل قرآن، فضیلت قاری قرآن، ثواب قرائت سوره ها و نکات دیگر مطرح شده است. یکی از این نکات، مسئله تحریم غنا و استحباب تحسین صوت در قرائت قرآن است که ما در ابتدای کتاب، تبرکاً برخی از روایات آنرا نقل نمودیم و اگر خوب دقت کنیم، متوجه خواهیم شد که آموختن هنر قرائت باتوجه به برخی از روایات (روایت شماره ۴) وجوب کفائی دارد (یعنی لازم نیست همه مسلمانان هنر قرائت را فرا بگیرند) یا لااقل مستحبّ مؤکّد می باشد. (یعنی مستحبّی است که انجام دادنش بهتر است و عمل به آن، تأکید شده است). محدثین بزرگوار ما، در توجیه بعضی روایات فرموده اند: قرآن را با صوت زیبا تا آن حدّی که غنا نباشد، باید قرائت کرد، البته بدون آنکه حدود حسن صوت و غنا را مطرح کنند. مرحوم شیخ حرّ عاملی، صاحب وسائل، در توجیه روایت شماره ۶، آنرا حمل بر تقیّه کرده است و استناد ایشان دوگانگی این روایت با روایت شماره ۷ است. آن روایت (۶) را اصل دانسته اند و این روایت (۷) را فرع و در دوگانگی اصل با فرع، مسلم است که اصل محترم است. بهر جهت آیا واقعاً در ورایات شریفه تعارض وجود
دارد و باید آنها را این چنین توجیه نمود؟ و آیا با دادن فتوا بر اینکه به کارگیری حسن صوت در قرائت قرآن مستحب است ولی غنا حرام، بدون مشخص کردن حدود هر دو، می توان روایت شریفه را فهمید و توجیه نمود؟ آیا مشروعیّت هنر قرائت و شرائط و حدود آنرا می توان از روایات استنتاج نمود؟ برای اینکه با حدود هنر قرائت و شرایط تلاوت قرآن آشنا شویم، روایت شماره ۷ را مورد بررسی دقیق قرار می دهیم: در جمله اول روایت شریفه با قید ( اقرؤا القرآن بالحان العرب…) قرائت قرآنی با الحان غیر عربی را خارج و نهی نموده است. در جمله دوم (و ایاکم و لحون…) قرائت قرآن با الحان عربی را که از افراد بی ایمان و اهل معصیت اخذ شده است، نهی فرموده است. در جمله سوم (فأنّه سیجی…) اشاره به جمله اول دارد؛ یعنی، از قرائت قرآن با روشهای ادیان دیگر یا آهنگهای غیرقرآنی برحذر داشته است. در جمله چهارم تا آخر روایت شریفه (لایَجوز تراقیهم…) صفات قاریانی را که برخلاف دستور جمله اول قرائت می کنند و علت اتخاذ چنین قرائتهایی را که موجب تیره و تار شدن قلب الهی انسان است، ذکر فرموده است. و این تاریکی به سبب معاصی حاصل می شود و تقلید از قرائت قاریانی را که چنین صفتی دارند، در ابتدای روایت شریفه نهی شده است.
بنابراین با این شرایط بسیار دقیق، حدود هنر قرائت این چنین مشخص می شود:
|
… وَ نِعْمَ النِّعْمَةُ الصَّوتُ الْحَسَنُ
و از نعمت های نیک، صدای زیباست.
ما بَعَثَ اللهُ نَبیّاً اِلاّ حَسَنُ الصَّوْتِ.
ـ خدا پیامبری را مبعوث نفرمود مگر اینکه خوش صدا بود.
اِنَّ عَلیَّ بْنَ الْحُسیْن عَلَیْه السلام کانَ یَقْرَءُ الْقُرآنَ فَرُبَّما مَرَّبِهِ الْمارُّ فَصَعِقَ مِنْ حُسْنِ صَوْتِهِ …
در محضر امام رضا ـ سلام الله علیه ـ صحبت از صدا شد، فرمود: حضرت علی
بن الحسین علیه السلام قرآن می خواندند، پس چه بسا شخصی از نزد ایشان عبور
می کرد و از زیبایی صوتشان مدهوش می شد.
زَیِّنُوا الْقُرآنَ بِاَصْواتِکُمْ فَاِنَّ الصَّوتَ الْحَسَنَ یَزیدُ القُرآنَ حُسْناً
قرآن را با صداهایتان زینت دهید، زیرا صدای زیبا، زیبائی قرآن را بیشتر می کند.
به امام صادق ـ علیه السلام ـ عرض کردم، اگر کسی در دعا و قرائت صدایش
را بلند کند، آیا ریا نکرده است؟ فرمودند: مهم نیست. همانا، زین العابدین
علیه السلام، خوش صداترین مردم بود و صدایش را بحدی بلند می فرمود که اهل
خانه می شنیدند.
… در تلاوت قرآن، صدایت را ترجیع بده، زیرا خدای ـ عزّوجلّ ـ صدای زیبائی را که با ترجیح باشد، دوست دارد.
قرآن را با الحان و اصوات عربی بخوانید و از الحان اهل فسق و معاصی بپرهیزید، همانا بزودی پس از من کسانی خواهند آمد که قرآن را با ترجیع غنا می خوانند و نوحه گری می نمایند و به روشهای آوازی دیگر ادیان، تلاوت می نمایند، این قرائت از حلقومشان پائین تر نی رود ( به دلهایشان اثر نمی کند) دلهای ایشان برگشته است، همچنین دلهای کسانیکه از قرائت آنها به اعجاب آیند.
همانطور که در فصل مربوط به صوت گفتیم، هدف هنر قرائت القاء معنا می باشد. اگرچه با قرائت بدون آهنگ می توان از معانی قرآن استفاده نمود، ولی القاء معنایی که با هنر قرائت حاصل می شود به مراتب افضل و بهتر است. بنابراین حضرت حق، هنر قرائت را دوست دارد و به قاری قرآن مرحمت می نماید. چه زیبا است قرائتی که در آن معنای شریفه آیات قرآن با صوت و لحن قاری ارتباط معنوی نام داشته باشد و چه اثر عالی و نورانی دارد. بر خلاف قرائتی که حظ و بهره ای از این ارتباط ندارد و چه زیانکار است آن قاری و چه بی اثر است آن قرائت. آری:
وَ لا یَزیدُ الظّالمینَ اِلاَّ خساراً.
رعایت این اصل مهم، علاوه بر مقدماتی که دارد و در فصل اول آنها را توضیح دادیم، به دو امر اساسی احتیاج دارد:
۱- درک احساسی خاص از هر مقام؛ در این باره نمی توان احساسی کلی را بیان نمود و توقع داشت که همه، این احساس را نسبت به مقامات داشته باشند، زیرا نفوس انسانها مختلف است و هر کسی از آنچه که در پیرامونش می گذرد احساس خاصی دارد. اما به عنوان نمونه، احساس شخصی خویش را نسبت به یکایک مقامات بیان می کنیم تا راهگشای قاریان در این مسئله باشد.
مقام بیات
اگر گفته شود: زیباترین مقام قرآنی، بیات است اغراق نشده است، چه از حیث لطافت و حزن معنوی و چه از نظر وسعت گوشه ها و گستردگی آنها. از اینرو است که بدان «ام النغمات» می گویند. برخی از گوشه های آن حالت حب و عشق و رقت دارد.
مقام رست
مقامی است بسیار زیبا که حالت وقار، صلابت، متانت و بیانگری دارد. بدان «ملک المقامات» گویند و برخی از گوشه های آن حزنی همانند گوشه های، مقام بیات دارد.
مقام سگاه
علیرغم اینکه می گویند: مقام سگاه حالت غیرمعمولی به انسان می دهد و هیجان نفسانی ایجاد می نماید، برخی از گوشه های سگاه حالت امید، رجاء و شادمانی معنوی در قاری ایجاد می کند و برخی از گوشه های آن، حزنی معنوی در نفس بوجود می آورد.
مقام حجاز
نغمه جذاب و گسترده ای است. برخی از گوشه هایش سرور معنوی به ارمغان می آورد و برخی از آنها، حالتی بشارت دهنده دارد و عشق و محبت الهی را در انسان زنده می نماید.
مقام چهارگاه
مقامی است که همراه با جذابیت و سادگی اش، حالت یادآوری و خاطره انگیزی دارد و برخی از گوشه هایش انسان را متاثر از حزن معنوی می گرداند.
مقام صبا
مقامی است که حزن زاید الوصفی در انسان ایجاد می نماید و همچنین حالت هشدار و بیدار باش دارد. بعضی از گوشه های آن تحسر و تأثر شدیدی در قاری به وجود می آورد و همچنین حالت خوف و اندوه ایجاد می کند.
مقام نهاوند
مقامی است که بعضی از گوشه های آن، همچون گلی رنگارنگ و خوش بو است که بر گلبرگهایش شبنم نشسته باشد و از حیث لطافت، نسیم سحرگاهان را می ماند که صورت شب زنده داران را نوازش می کند و حالت محبت، سرور و بهجت در نفس ایجاد می کند.
۲- سناخت موضوعات مختلفه قرآن و درک تناسب آنها با مقامات:
برای اینکار باید موضوعات مختلف قرآن را جمع آوری نمود و هر یک از مقامات را به آنها عرضه کرد، سپس نسبت مقامات و آیات را تعیین نمود. در اینجا برخی از این موضوعات را بیان نموده تناسبشان را با هر یک از مقامات توضیح می دهیم.
|
علمای یونان را عقیده بر این بوده که هر آوازی دو رکن عمده دارد: احساس و تکنیک و اگر هر کدام از این دو کامل نباشد یا خللی به آنها وارد آید، آواز زیبا و موثری حاصل نمی شود. در هنر قرائت که نورانی ترین، زیباترین و مشکل ترین هنرهای آوازی است نیز چنین است. یعنی باید تکنیک و احساس هر دو به صورت کامل در تلاوت قرآن ظهور کند و هر کدام ناقص باشند حق تلاوت اداء نشده است.
|
همانطور که احکام تجویدی و شناخت گامها و پرده های صوتی با مرور زمان برای قاری قرآن ملکه می شود، مقامات موسیقی نیز باید ملکه او شود تا در تلاوت، مشکلی در تشخیص مقامات و پیدا کردن آنها در خزانه وسیع حافظه پیش نیاید. قاری نباید در تعیین مقامات و گوشه های آنها محتاج فکر و تأمل زیاد باشد و همانطور که احکام تجویدی را بدون تفکر و زحمت بطور اتوماتیک رعایت می کند و گامها و پرده های صوتی را بسیار راحت تشخیص می دهد، باید مقامات را شناخته و آنها را پی در پی و در ردیف مناسبی با حفظ ارتباط معنوی آنها با آیات شریفه تلاوت کند. راه رسیدن به این درجه مراحل مختلف ذیل را دارد:
مرحله اول؛ پس از یادگیری و حفظ معرف و نت مقامات، باید تلاوتهای بسیاری را گوش داد و مقامات را با معرفها تطبیق نموده، با تمرین بسیار بر آنها تسلط پیدا کرد.
مرحله دوم؛ قاری قرآن از هر مقام، احساسی خاص داشته باشد و در زمان خواندن آن مقام، آن احساس برایش ظهور نماید.
مرحله سوم؛ که برای عده معدودی از قراء دست یافتنی است؛ این است که قاری قرآن در عالم خیال خود، صورت خیالی از هر مقام داشته باشد و هر گاه آن مقام را می خواند، آن صورت خیالی برایش مجسم شود. البته همانطور که گفته شد، این مرحله برای همه قاریان ظهور پیدا نمی کند و فقط آن دسته از قاریان که دارای ذوق لطیفی باشند، توانایی رسیدن به این مرحله را دارند.
فایده ملکه شدن مقامات این است که در اثر ملکه شدن مقامات در تلاوت قرآن، تمام حواس و تفکر قاری صرف درک مفاهیم آیات و ارتباط معنوی آنها با مقامات و القای معنا می شود. پس قاریان عزیز باید بکوشند تا مقامات موسیقی قرآن برایشان ملکه شده و همه سعی و تلاششان مصروف معانی آیات شود.
همانطور که گفته شد، بهترین سبک تلاوت قرآن، سبک تألیف ـ بدیع می باشد و برای رسیدن به آن و صاحب نظر شدن در آن سبک، شرایط زیر لازم است:
قاری قرآن لازم است که از لحاظ دانستن
آهنگهای مختلف، فقیر نباشد و در قوه حافظه اش آهنگها به وفور یافت شود و
بتواند یک مقام را در تلاوتی طولانی، همراه با آهنگهای مختلف آن بخواند
بدون اینکه تلاوت تکراری و یکنواختی ارائه دهد. همچنین کلیه تحریرها را در
مقامات هفتگانه، در ابتدا، اواسط و یا انتهای آیات بشناسد و آنها را پیاده
نماید.
قاری قرآن باید همگی تحریرها را شناخته با تفکر و دقت، آنها را تغییر داده یا با یکدیگر ترکیب نماید.
(۱) صاحب نظر شدن در استفاده از گامهای صوتی و تغییر در آنها.
(۲) صاحب نظر شدن در استفاده از ردیف مقامات و گامهای لحنی.
(۳) صاحب نظر شدن در استفاده از ترکیب مقامات.
راجع به این سه اصل بطور کامل توضیح داده شد.
و آن سبکی است که سابقه ای نداشته باشد یا ما برایش سابقه ای نشناسیم. مانند سبک اولین قاری که نوارهای تلاوتش در دسترس ماست.
از این نظر سبک او را بدیع می دانیم که تلاوت قاریان قبل از وی در
اختیار ما نست. پس اطلاق سبک بدیع به این تلاوت، خالی از تسامح نیست.
بنابراین در تاریخ هنر قرائت، سبک بدیع بسیار محدود و انگشت شمار می باشد.
در چنین سبکی تلاوت قاری عیناً منطبق بر تلاوتی دیگر است. بدیهی است که
این سبک از این نظر که مانع بروز نو آوری می شود و استعداد قاری را محدود
می کند و لذت واقعی به قاری نمی بخشد، سبک پسندیده ای نیست و فقط برای
قاریان مبتدی آنهم در زمان محدودی جایز است. در واقع تحسین مستمعین در چنین
سبکی به جهت تلاوت قاری نیست، بلکه حقیقت این تشویق و تحسین، به تلاوت
مقلد این قاری مربوط می شود.
سبکی است که از جمع آوری و تألیف تلاوتهای مختلف پدید می آید و دو نوع است:
۱- سبک تألیف ـ تقلید:
فرق آن با سبک تقلید در این است که در آن سبک، کل تلاوت برگرفته از تلاوت یک قاری است منطبق با آن. ولی در این سبک، مجموعه تلاوت، گرفته شده از تلاوت چند قاری است امتیاز این سبک بر سبک تقلید این است که در آن روش، ذوق و فکر قاری دخالتی ندارد و فقط قرائتی صددرصد مطابق با قرائت مقلد خویش ارائه می دهد.
اما در این سبک، قاری قرآن با استفاده از ذوق و استعداد خویش و با عنایت به توانایی های صوتی خود، آهنگ های مختلف را از قاریان مختلف گرفته و عیناً آنها را تقلید کرده و در مجموعه ای منظم ارائه می دهد. بیشتر قاریان عصر حاضر، پیرو این سبک می باشد.
۲- سبک تألیف ـ بدیع:
در این سبک، تلاوت قاریان مختلف مانند مواد خامی است که با ذوق و دقت و نظر قاری، حالت گرفته و در مجموعه منظمی قرار می گیرد. مزیت آن بر سبک گذشته این است که تقلید عینی و کامل در آن نیست. بهترین سبک برای قرائت قرآن، سبک تألیف ـ بدیع می باشد. کسی را که با این سبک تلاوت می کند اصطلاحاً «صاحب سبک» می گویند.
به تغییر بدون تناسب مقامات و نغمات قرآنی «خارج لحنی» گویند؛ که دو حالت دارد:
|
فنی مرکب خوانی، فایده مهم آن ابلاغ مفاهیم آیات است. مثلاً در آیه شریفه
« وَ هُوَ الَّذی اَنْشَأَلَکُم السَّمْعَ وَ الْاَبْصارَ وَ الْاَفئِدةَ قَلیلاً ما تَشْکُرونَ!… »
اگر بخواهیم هر دو قسمت این آیه شریفه را با یک مقام تلاوت کنیم، القای معنا حاصل نمی شود. برای احتراز از این امر دو راه وجود دارد:
|
در این سبک، در طول هر تلاوت حداقل ۴ مقام کامل خوانده می شود. یعنی سه
گام هر مقام (قرار، جواب، جواب الجواب) کاملاً رعایت شده و به ترتیب خوانده
می شود.
در این سبک، تعداد مقامات لحاظ نمی شود و قاری ملزم به خواندن مرتب و کامل یک مقام نیست و ممکن است از قرار یک مقام به جواب مقام دیگر منتقل شود (بدون خواندن جواب آن مقام) و یا قرار چند مقام را بدنبال هم بخواند بدون آنکه جواب و جواب الجواب آنها را تلاوت کند. اگر چه ممکن است در این سبک یک مقام کامل نیز خوانده شود ولی الزامی در کار نیست. در این سبک که بسیار مشکل و فنی است، مسئله ترکیب مقامات جایگاه مهمی دارد.
نکاتی که درباره هر دو سبک باید گفت این است که، سبک اول بنا بر سهول الوصول بودنش، بیشتر مورد استفاده است و اصالت با آن است. در علم موسیقی هم (به معنای عام) موسیقی کلاسیک، اهمیت بیشتری دارد و برای تعلیم از آن استفاده می شود. پس این سبک برای اکثریت قراء ارجح است، به شرطی که ارتباط معانی آیات با مقامات حفظ شود و هدف ردیف خوانی صرف نباشد. و سبک دوم برای مواقعی که موضوعات آیات شریفه پی در پی تغییر می کند، بسیار مناسب است. مثلاً در تلاوت آیه شریفه ای که صدر آن شرح حال مومنین است و ذیل آن درباره کفار، به هیچوجه از سبک اول نمی توان استفاده نمود و این قبیل آیات شریفه را باید با سبک فنی تلاوت نمود. باید توجه داشت اگر تلاوت بر مبنای این سبک برای القای معنا نباشد، عمل لغو و بیهوده ای است. اینکه قاری قرآن بدون توجه به معنا، هر لحظه در یک مقام تلاوت کند (بسان گنجشکی که لحظه ای روی شاخه درخت بند نمی شود و مرتباً تغییر مکان می دهد) یا عدم آشنایی او را با موسیقی قرآن می رساند و یا هنرنمائی صرف او را در صورت اول، باید مبانی هنر قرائت فرا گیرد تا قرائت او منظم شود و از آشفتگی در آید و در صورت دوم، باید گفت قرائتی که به قصد هنرنمایی (یا بهتر بگوئیم خودنمایی) باشد جز وزر و وبال چیز دیگری به دنبال نخواهد داشت و در آخرت از آن تلاوت در نامه عمل قاری اثری نخواهد بود. زیرا اجر آنرا در دنیا برده است و آن اجر، همانا تشویق و خوش آمد مستمعین است. خدایا! از شرور نفش خویش به تو پناه می بریم و از تو می خواهیم، قرائت ما را خالص و بی شائبه برای خودت قرار دهی، نه برای ریا و سمعه.
خلاصه اینکه، سبک فنی در عین حال که بسیار پیچیده و مشکل است و هر قاری از عهده آن بر نمی آید، برای ارائه کامل ارتباط معنوی آیات و مقامات بسیار مفید است.
بعد از شناخت مقامات موسیقی قرآن، باید تناسب آنها را با یکدیگر بدانیم تا هر مقامی در موضع مناسب خویش قرار گیرد و قرائت قرآن از نظر فنی، ردیف زیبا و دل نشینی پیدا نماید. برای اینکار، هر یک از مقامات را در نظر گرفته و تناسبش را با دیگر مقامات می سنجیم.
|
برای تعلیم مقامات و نغمات، رسم بر این بوده است که قسمتی از قرائت یک قاری در فلان مقام انتخاب شده و به عنوان «معرف» آن مقام مشخص می شده است. این روش اگر چه تا حدودی مثمرثمر می باشد، ولی محذورات بسیاری در پی دارد که قاریان و اساتید شاید متوجه آنها نباشند.
بدیهی است برای یادگیری هر مقام باید آنرا مرتباً خواند و تکرار کرد تا در حافظه ثبت شده بتوان در تلاوت از آن استفاده کرد. اگر معرف مقامات، آیه شریفه ای از قرآن کریم باشد. این موانع ایجاد می شود: اولاً، تلاوت قرآن عبادت است و باید با نیت صحیح باشد و اگر به قصد تمرین انجام شود مسلماً عبادتی صورت نگرفته و صاحب قرآن راضی نخواهد بود (مثل اینکه کسی برای خواندن نماز به قصد خنک شدن، وضو بگیرد و یا مسلمانی برای صحت مزاج، روزه بگیرد). ثانیاً، تلاوت قرآن باید با تدربر باشد و تا آنجا که می دانیم در این نوع از تلاوت که برای تمرین و یادگیری مقامات است، هرگز تدبر صورت نمی گیرد (متاسفانه در اکثر تلاوتهای قراء جهان اسلام، این تدبر بسیار کمرنگ است) ثالثاً، در هر مکان و هر زمانی نمی توان قرآن تلاوت کرد.
پس باید روشی را انتخاب نمود که هیچ محدودیتی نداشته باشد و عظمت و احترام قرآن حفظ شود و به ساحت مقدس قرآن کریم، جسارتی نشود؛ یعنی؛ در هر مکان و زمان و حالتی، حتی در مکانها و زمانهایی که تلاوت قرآن منع شده است، بتوان از آن استفاده کرد. این روش چنین است که از اوزان اشعار عربی استفاده نموده، برخی از آنها را انتخاب کرده به عنوان «معرف» یک مقام در نظر می گیریم و با آن تمرین می کنیم. حسن این روش در به دست آوردن تسلط کامل بر نغمات است. بدین ترتیب که قاری قرآن زمانی که معرف یک مقام را بشناسد، هر آیه ای که در آن مقام تلاوت گردد سریعاً انطباق داده و درک خواهد کرد؛ برخلاف روش قبلی که این چنین تسلطی را به قاری نمی دهد. در واقع این معرفها مانند نتهای موسیقی هستند و همانطور که یک موسیقدان با نواخته شدن آهنگی بلافاصله نت آن در ذهنش نقش می بندد، قاری قرآن نیز با شنیدن آیات شریفه قرآن، معرف مقامات آنها در دستگاه حافظه اش نقش خواهد بست. بنابراین قاریان قرآن ابتدا باید این معرفها و نتها را حفظ کنند و با تمرین و کوشش بسیار بر آنها تسلط پیدا نمایند، بدون اینکه به قصد تمرین برای یادگیری مقامات، آیه ای را تلاوت نمایند. این روش علاوه بر کارآئی بیشتر، موجب نورانیت قاری قرآن شده و نیز رشد بیشتر و زیبایی افزونتر تلاوت وی را به ارمغان می آورد، زیرا شأن قرآن را حفظ نموده است و احترام لازمه آنرا بجا آورده است. معرفها عبارتند از:
|
هر یک از مقامات، سه گام یا مرحله مختلف دارد که عبارتند از:«قرار»، «جواب» و «جواب الجواب» که به ترتیب آهنگ اول هر مقام را قرار، آهنگ دوم را جواب و آهنگ سوم را جواب الجواب گویند. این سه بخش از هر مقام را اساتید فن وضع کرده اند و به صورت سماعی است نه قیاسی.
لازم به تذکر است که این سه گام، ربطی به سه گام صوتی (پائین، توسط، اوج) ندارد. یعنی برخلاف شیوه متداولی که جواب الجواب یک مقام را با گام اوج صوتی می خوانند، هرگز چنین تطابقی لازم الاجرا نیست و می توان گام جواب الجواب یک مقام را با گام صوتی پائین خواند.
متاسفانه در مسابقات قرائت قرآن، رعایت این تطابق لحاظ می گردد که زیربنای علمی ندارد. آری، طبع انسان این چنین تطابقی را می پسندد و تا جایی که مانعی وجود ندارد، خوبست این انطباق رعایت شود. (مثلاً اگر قرار یک مقام با گام صوتی اوج خوانده شود، برای شخص خوش ذوق بی معنی و قبیح است!) ولی باید توجه داشت که رعایت این انطباق مبنای علمی ندارد.
در صورت رعایت این انطباق باید دقت داشت، قرار هر مقام با گام پائین یا توسط و جواب و جواب الجواب آن با گام توسط و اوج خوانده شود تا به این وسیله تلاوت قرآن با زیباترین سبک تلاوت، از نظر گامهای صوتی، یعنی سبکی که مبنای صوتی آن بر توسط است، اجرا شود. بنابراین سبک، به جز ابتدای قرائت، همیشه قرار مقامات با گام توسط خوانده می شود و جواب و جواب الجواب آن با گام توسط و اوج (به شرط رعایت ارتباط معنوی صوت و لحن با آیات)، اما در قرائتی که مبنای صوتی آن گام اوج است معمولاً قرار یک دستگاه با گام اوج خوانده می شود و همانطور که قبلاً اشاره شد چنین تلاوتی دلنشین و مطبوع نخواهد بود. پس باید از آن پرهیز کرد و راه احتراز از آن چنین است که گامها و پرده های صوتی در اثر تمرین و ممارست برای قاری قرآن ملکه شوند تا به راحتی آنها را تشخیص دهد و در حین تلاوت، گام صوتی خویش را گم نکند. زیرا مشکل عمده برخی از قراء، همین گم کردن پرده های صوتی است. بدین معنا که در حین تلاوت با کوچکترین اشتباهی از پرده ای منتقل به پرده های بالاتر یا پائین تر از آن شده و گام صوتی خویش را از دست داده و به اصطلاح خارج می شوند و تا آخر تلاوت نیز آنرا پیدا نکرده و در نتیجه تلاوت زیبایی ارائه نمی دهند.
در موسیقی قرائت قرآن، هفت مقام یا نغمه کلی وجود دارد که عبارتند از:
بیات، رست، سگاه (سیکاه)، حجاز، صبا، چهارگاه (جهارکاه)، نهاوند (نهوند). هر یک از این مقامات گوشه های متعدد و فراوانی دارند.
درباره این مقامات بطور مبسوط در این کتاب توضیحات لازم را ارائه می دهیم و آیات شریفه قرآن را که در این مقامات تلات شده اند، بررسی می کنیم، اما در ارتباط با گوشه های مقامات، به این علت که بحثی ظریف و بسیار فنی می باشد و فایده زیادی برای قاریان مبتدی ندارد و چه بسا موجب سردرگمی آنها شود، در جلد دوم «هنر قرائت» مفصلاً بحث خواهیم کرد. نکته مهمی که باید به آن اشاره کرد این است که علت تفاوت مقامات و گوشه های آنها و این که هر مقام آهنگ خاصی دارد، تفاوت در گامهای صوتی، پرده های صوتی، تحریرها و … می باشد که می توان این تفاوتها را عامل تشکیل هر مقام دانست.
نسبت لحن با صوت همچون نسبت راکب با مرکب است. یعنی صوت، در حکم مرکب و
لحن، در حکم راکب است و اصل در هنر قرائت، صوت است. زیرا همانطور که اگر
مرکب راهرو و تعلیم دیده نباشد راکب به مقصد نخواهد رساند، صوت نیز اگر
آماده و تربیت شده نباشد، مانع ظهور زیبایی لحن می شود. در واقع لحن بخشی
از صوت است و شایسته تر این بود که بحث مربوط به لحن را در فصل پیشین مطرح
می کردیم، ولی به جهت سهولت در تعلیم، آن را در فصلی جداگانه و مبسوط مطرح
می کنیم. صوت و لحن چنان عاشقانه جذب یکدیگر شده و در هم فانی گشته اند که
تفکیکشان امر مشکلی است، از اینروست که در روایات بیشتر به صوت اشاره شده
است تا به لحن. زیرا آنچه به گوش می رسد و از دستگاه تکلم خارج می شود، صوت
است و البته این صوت هر هنگام که ظهور می کند، آهنگی با خود دارد.
بنابراین باز هم تأکید می کنیم که قاریان قرآن باید اهتمام و سعی فراوانی
جهت پرورش صوتشان مبذول دارند و در حد توانشان تمرین نمایند تا این نعمت
الهی را از قوه و استعداد به فعل و کمال برسانند تا به زیباترین وجه که
شایسته قرآن کریم است از آن استفاده کنند و بدانند که یادگیری الحان و
مقامات هنر قرائت، بسیار ساده تر و ممکن تر از پرورش صوت است؛ پس آنرا جدی
بگیرند و همیشه برای تکمیل و رشد آن بکوشند.
آهنگ و آواز را لحن گویند. منظور از لحن در هنر قرائت، آهنگ صوت است. یعنی صوت مقامات و نغمات موسیقی قرآن که همراه با صوت از دستگاه تکلم خارج شده و به گوش می رسد. لحن در هنر قرائت همانطور که در فصل اول کتاب مفصلاً بحث شد، فقط باید مقامات و نغمات عربی باشد و استفاده از الحان غیرعربی و یا عربی غیرقرآنی به هر نیتی که باشد خلاف است.
لازم به ذکر است که اداء حروف و کلمات قرآن نیز باید با لحن عربی باشد، زیرا فرموده است:
« اَعْرِبِ الْقُرآنَ فَانَّه عَرَبیّ »
و این قسمت از لحن مربوط به علم تجوید است.
۱- تنوع ( برخی از قدما از این معنا به تحویلات یاد کرده اند)
مقصود از تنوع در موسیق تلاوت ایجاد گوناگونی در این موسیقی است. برای فهم بیشتر مطلب به ذکر مثالی می پردازیم.اگر تصور کنیم که موشته ای توسط یک گوینده با پرده صوتی و فرکانسی یک نواخت و بدون توجه به حالتهای مختلف ادایی خوانده شود معلوم است که علاوه بر نارسایی مفهوم متن نتیج های جز ملال و خستگی شنونده نخواهد داشت.اما اگر چنین متنی توسط گویند ای آشنا به فن بیان و با توجه به تعبیرات مختلف موجود در متن همچون تمنا،استفهام،خبر و …..- همراه با زیر و زبرهای مناسب خوانده شود بسیار اثر بخش و نافذ خواهد بود.بنا بر آن چه گذشت فلسفه وجودی اصل تنوع در تلاوت قرآن کریم ناشی از دو موضوع کاملا متفاوت است:
۱- تنوع موجود در ذات موسیقی.
۲- تنوع ناشی از گوناگونی مفاهیم و معانی آیات و تفاوت در تعبیرات قرآنی.
اساساً در ارایه یک موسیقی – فارغ غز توجه به مفاهیم – لازم است در ذائقه مستمع،تغییر و تنوع ایجاد شود.بدیهی است که یک نواختی در یک نغمه یا پرده صوتی به مرور،نوعی ملال و دل زدگی در شنونده ایجاد می کند.از آن مهم تر به موجب گوناگونی مفاهیم آیات کریمه قرآن ،برای یک قاری ضرورت دارد متناسب با این گوناگونیها نظیر بیان وصف های متضاد همچون اوصاف بهشت و جهنم،مؤمنان وکفار،دنیا وآخرت و امثال آن ،همچون بیان قصص،احکام،دستورات اخلاقی،مثلهای قؤانی و غیره و نیز تنوع گونه های دستوری مانند خطاب،استفهام،خبر،نهی،امر و ….. به تغییر لحن و نغمه یا پرده صوتی پرداخته و حق معنا را به گونه ی شایسته ادا نماید.این تنوع می تواند دو مقوله متفاوت را در بر بگیرد :
- تنوع در مقامات و نغمات
- تنوع در پرده ها (درجات صوتی)
۱ – عربی بودن نغمات
این اصل برگرفته از حدیث شریف رسول اکرم بوده و اکنون به عنوان اصلی ترین مبنا در موسیقی تلاوت مورد پذیرش اهل فن قرار دارد و عدم رعایت آن هر چند موجب خروج از حوزه موسیقی نیست اما قطعاً از حوزه عرف تلاوت خارج می باشد.
۲ – رعایت ملزومات لحن ( تنغیم)
در موسیقی تلاوت قرآن کریم ملزوماتی وجود دارد که هر چند ممکن است مبنای موسیقایی برای آن وجود نداشته باشد اما در عرف تلاوت رعایت آنها ضرورت دارد.این ملزومات شامل چند چیز است :
اول : شروع تلاوت از قرار صوت بوده و از پرده های غیر معمول نباشد.
دوم : شروع تلاوت با یکی از دو مقام بیات و رست یا مشتقات آنها باشد.
سوم : خاتمه تلاوت با قرار صوت باشد (وطابقت درجه صوتی و شروع و پایان لازم نیست).
چهارم : خاتمه تلاوت با همان مقامی باشد که از آغاز گردیده است.
پنجم : خط سیر لحنی قاری همواره از قرار به سوی جواب و نهایتاً بازگشت به قرار باشد.
در اینجا ممکن است تشکیک شود که نقیض این موارد نیز در تلاوت های مشاهیر طراز اول قرائت مشاهده گردیده و وجود موارد اندک نیز موجب می شود که در این مبانی خلال وارد آید.
در پاسخ باید گفت همواره احتمال آن وجود دارد که بر هر قانون و اصلی،استثنائاتی وارد گردد اما آنچه مهم است توجه به قاعده غلبه یا اغلبیت در استنباط موارد مورد نظر از عرف تلاوت یا همان مجموعه آثار به جای مانده از مشاهیر می باشد.
طبق بررسیی که از دویست تلاوت از قاریانی چون مصطفی اسماعیل،محمد رفعت،عبدالفتاح شعشاعی،ابوالعینین شعیشع،عبدالباسط،منشاوی،علی البنا،کامل یوسف با روش استقراء انجام گرفته است نتایج زیر در مورد ملزومات لحنی بدست آمده است :
۱ – در هیچ کدام از تلاوت ها شروع با مقامهایی غیر از بیات و رست نبوده است.
۲ – ۵/۹۹% از تلاوتها با قرار صوت آغاز و ۹۳% از انها با قرار صوت خاتمه یافته است.
۳ – خاتمه ۹۷% از تلاوتها با مقام بیات و رست بوده است.
۴ – در ۸۹% از تلاوت ها خط سیر لحنی تلاوت از قرار صوت به سوی جواب یا بالاتر بوده است.
۵ – در تمامی تلاوت ها خط سیر لحنی تلاوت از قرار صوت به سوی جواب یا بالاتر بوده است.
۶ – در ۸۷% تلاوت ها قاری از جواب صوت – اوج مقام- به قرار صوت – پرده ای پایین همان مقام یا مقام دیگر بازگشت نموده است.
در بررسی های فوق هر چند مواردی به عنوان نقیض و خلاف مبانی یاد شده وجود دراد اما درصد بالای موارد موافق حاکی از همان قانون نانوشته ای است که همواره طی قرن گذشته مورد عنایت و رعایت قاریان مبرز جهان اسلام قرار داشته است.ما نیز با توجه به همین موضوع یعنی قاعده اغلبیت این موارد را به عنوان ملزومات عرفی لحن در موسیقی تلاوت محسوب نموده و متذک می شویم.رعایت این جوانب در تلاوت از یک طرف نشانگر انضباط لحنی و حاکی از میزان تسلط یک قاری در اجرای منویات ذهنی او و از طرف دیگر هم سو با طبع و ذوق موسیقایی شنوندگان کلام وحی است.
۳ – رعایت یک نواختی سرعت تلاوت
برای درک بهتر این موضوع فرض نمایید یکی ازآیات قرآن کریم توسط دو قاری مختلف تلاوت گردد.اگر مدت تلاوت قاری اول بیست ثانیه و دیگری سی ثانیه به طول انجامد حکایت از آن دارد که دور تلاوت نفر اول سریع تر از نفر دوم است.آنچه به عنوان یک قاعده و مبنا مورد نظر است،آن است که میزان سرعت این دو تلاوت باید از ابتدا تا انتها یک نواخت بوده و به اصطلاح،دور آنها کند و تند نگردد.نظر به اهمیت این موضوع که معمولاً عدم رعایت آن حالت ناخوشایندی به تلاوت داده و از صلابت و وقار آن می کاهد به تجزیه و تحلیل این موضوع و عوامل مؤثر در آن می پردازیم.به طور کلی سرعت تلاوت ناشی از دو عامل اصلی است :
۱ – ذات قرائت با روایت
آشنایان به قرائات هفت گانه یا ده گانه و روایات های منقول از آنها می دانند که برخی از این قرائات و روایات با توجه به قواعد آنها دارای مراتب مختلفی از نظر مدت و سرعت تلاوت هستند هرچند هرکدام از آنها با سرعت یکسان که ناشی از خواست و اراده قاری است تلاوت شود.بنابراین اگر فرض نماییم سوره مبارکه واقعه با راویات ورش از نافع،حفض از عاصم و سوسی از ابوعمرو و توسط یک قاری تلاوت گردد ملاحظه می شود که تلاوت این سوره با روایت ورش مدت بیشتری نسبت به تلاوت آن با روایت حفص و تلاوت با این روایت نیز مدت افزون تری نسبت به تلاوت با روایت سوسی به طول می انجامد.به همین جهت شاید یکی از رویکردهای تقسیم مراتب تلاوت به تحقیق، تدویر و تحدیر ناظر به همین موضوع باشد لکن این نوع از سرعت به هیچ وجه مورد نظر ما در این بحث نیست.
۲ – برای بررسی این موضوع به مقایسه شیوه تلاوت سه تن از اساتید طراز اول جهان اسلام یعنی محمود علی البنا،مصطفی اسماعیل و محمد عبدالعزیز حصان از نقطه نظر سرعت تلاوت می پردازیم.آنچه از این بررسی برمی آید آن است که این سه شیوه در سه مرتبه مختلف از نظر سرعت تلاوت قرار می گیرند.به این ترتیب که تلاوت مرحوم محمود علی البنا تلاوتی کند،تلاوت شیخ محمد عبدالعزیز حصان تلاوتی تند و تلاوت مرحوم مصطفی اسماعیل بین این دو و مرتبه وسط قرار دارد.ما در این مجال قصد آن نداریم که در مورد علل انتخاب هر کدام از این شیوه ها از دیدگاه صوت و لحن سخن بگوییم زیرا در فصل صوت شناسی در حد لزوم درباره آن صحبت کرده ایم اما لازم است اشاره نماییم که شاخص تفاوت سرعت در تلاوت های مختلف که ناشی از اراده و خواست قاری است میزان کشش صداهای کشیده آ،ای،او است که در اصطلاح علم تجوید مد طبیعی یا ذاتی نامیده می شود و از نخستین کلمات شروع تلاوت که حتی ممکن است الفاظ استعاذه باشد معلوم می گردد.
آنچه از نحوه تلاوت قاریان مشهور جهان بدست می آید این است که سرعت تلاوت آنان هر مقدار که باشد از ابتدا تا انتها به یک حالت و یک نواخت است.لذا قاری قرآن که ممکن است به علل متفاوتی دور کند،متوسط و یا تند را برای تلاوت خود برگزیند باید ملزم و مقید به رعایت همان سرعت در طول تلاوت باشد زیرا افزایش یا کاهش ان به لحن او خلل وارد نموده و شنونده را سریعاً متوجه این نقص می نماید.در پار های از اوقات ملاحظه می شود قاری قرآن به دلیل کمبود نفس برای رسیدن به موضع صحیح وقف،کلمات پایانی قطعه یا آیه را با سرعت بیشتری ادا می کند.این مسأله به عنوان یک نقصان به ویژه در مسابقات تلاوت قرآن بیشتر به چشم می خورد که به هر شکل امری مذموم شناخته می شود.
۴ – استفاده از اسلوب های جایز
منظور از اسلوب های جایزه روش هایی است که استفاده از آن متناسب با شأن و جایگاه تلاوت قرآن کریم بوده و مورد تأیید خواص این فن می باشد.زیرا به رغم آن که تلاوت قرآن از آن حیث که نوعی موسیقی است این قابلیت را دارد که به شیوه ها و اسلوب های مختلف اجرا گردد.اما استفاده از برخی شیوه ها مورد مذمت و نهی واقع گردیده است.بنابراین با شناخت این شیوه ها حوزه استفاده از اسلوب های جایز معلوم و مشخص می گردد.
در برخی روایات مواردی پیرامون نهی قاری در استفاده از بعضی روش ها وجود دارد که شاید به درستس مفهوم واقعی آنها از خود روایات استفاده نشود.اصطلاحاتی همچون ترجیع،تطریب یا ترعید از آن جمله اند.این مفاهیم سالیان متمادی است که مورد بحث و مناقشه اهل علم و قرائت قرار داشته است ولی امروزه برخی از این موارد در عرف تلاوت مفهومی واحد پیدا کرده اند و قاریان خود را مقید به اجتناب از آن می دانند.در اینجا ازمیان نظریات مختلفی که پیرامون این اصطلاحات مطرح گردیده تعاریف کاربردی و دقیق کتاب حق التلاوه تألیف حسنس شیخ عثمان نقل می گردد.وی در مقدمه بحث با اشره به این روش ها به دلیل این که به کار برنده آنها التزامی به ترتیل مورد نظر خداوند سبحان در قرآن کریم ندارد مورد نهی اهل علم قرار گرفته به شرح آنها می پردازد.وی هفت مورد را به عنوان شیوه های غیر جایز مورد بحث قرار داده است.این موارد عبارتند از :
۱ – تطریب
۲ – ترجیع
۳ – ترقیص
۴ – تحزین
۵ – ترعید
۶ – تحریف
۷ – تلاوت قرآن به همراه آلات موسیقی
۸ – ایجاد ایقاع (ضرب) در تلاوت
۴ – استفاده از اسلوبهای جایز
منظور از اسلوب های جایز روش هایی است که استفاده از ان متناسب با شأن و جایگاه تلاوت قران کرم بوده و مورد تأیید خواص این فن می باشد.زیرا به رغم ان که تلاوت قرآن از آن حیث که نوع موسیقی است این قابلیت را دارد که به شیوه ها و اسلوب های مختلف اجرا گردد.اما استفاده از برخی شیوه ها مورد مذمت و نهی واقع گردیده است.بنابراین با شناخت این شیوه ها حوزه استفاده از اسلوب های جایز معلوم و مشخص می گردد.
در برخی روایات مواردی پیرامون نهی قاری در استفاده از بعضی روشها وجود دارد که شاید به درستی مفخوم واقعی آنها از خود روایات استفاده نشود.اصطلاحاتی همچون ترجیع،تطریب یا ترعید از ان جمله اند.این مفاهیم سالیان متمادی است که مورد بحث و مناقشه اهل علم و قرائت قرار داشته است.ولی امروز برخی از این موارد در عرف تلاوت مفهومی واحد پیدا کرده اند و قاریان خود را مقید به اجتناب از آن می دانند.
در اینجا از میان نظریات مختلفی که پیرامون این اصطلاحات مطرح گردیده تعاریف کاربردی و دقیق کتاب حق التلاوه تألیف حسنی شیخ عثمان نقل می گردد.وی در مقدمه بحث با اشاره به این روش ها به دلیل این که به کار برنده آنها التزامی به ترتیل مورد نظر خداوند سبحان در قرآن کریم ندارد مورد نهی اهل علم قرار گرفته به شرح آنها می پردازد.وی چند مورد را به عنوان شیو های غیر جایز مورد بحث قرار داده است.این موارد عبارتند از :
۱ – تطریب.
۲ – ترجیع.
۳ – ترقیص.
۴ – تحزین.
۵ – تحریف.
۶ – تلاوت قرآن به همراه آلات موسیقی.
۷ – ترعید.
۸ – ایجاد ایقاع (ضرب) در تلاوت.
تطریب
حالتی است که قاری تنها با نتباعت از صوت خود و ایجاد خلل در احکام و اصول تجوید،قرآن بخواند.به عبارت دیگر فارغ از تجوید و مراعات قوانین صدا را به هر گونه که خواست در گلو بچرخاند.مؤلف در ادامه در این باره توضیح می دهد اگر قاری از مقامات و نغمات فنی استفاده نموده و ادای او نیز مطابق احکام تجوید باشد قرائت او کاملاً جایز و از مصادیق تطریب محسوب نمی گردد.
- القای معانی و مفاهیم
با وجودآن که معیارهای القای معانی آیات در فن تلاوت قرآن به درستی شفاف و قابل بیان نبوده و هر کس با توجه به برداشت خود از این موضوع سخن می گوید اما علت طرح این مسأله در اینجا این است که همواره به یاد داشته باشیم در هنر مقدس تلاوت،اصل بر بیان معانی و ابلاغ پیام قرآن به نحو شایسته به مخاطب و شنونده کلام وحی است.
مقامات و تغمات در حقیقت وسیله ای برای بیان زیباتر و شیواتر آیات شریفه قرآن هستند.لذا سعی و مجاهدت قاری قران به طور دایمی باید مبتنی بر این موضوع باشد که چگونه می توان بهتر و مطلوب تر معانی و مفاهیم را به مستمع القا نمود.نه آنکه چگونه مقامات و نغمات را به اجرا در آورد.از یاد بردن این مهم در تلاوت ،نتیجه ای جز آنچه که امروزه در عالم تلاوت قرآن به وقوع می پیوندند ندارد و ان این است که نه تنها قاری ایرانی که معمولاض فارغ از معنای ،قرآن می خواند بلکه حتی در کشور مصر به عنوان مهد تلاوت نیز شاهد آن هستیم که نسل جدید قاریان بدون نوجه به این عنصر اساسی تنها به ابعاد تنغیمی تلاوت توجه دارند.
در حقیقت تلاوت های امروزی به جای القای معانی جشنواره ای از نغمات و مقامات است.در خالی که نزد نسل های پیشین قاریان القای معانی از چنان جایگاه و اهمیتی برخوردار بود که گاه ملاحظه می گردد قاری رای رساندن معنا و مفهوم،جنبه های تنغیمی تلاوت را تحت شعاع قرار می داد و از این دست نمونه های فراوان وجود دارد که برای اهل تلاوت آشناست.
نکته آخر اینکه قاریان قرآن حتی با وجود گوناگونی و تنوع در شیوه ها و سبک خای تلاوت نباید از این مبانی و اصول عدول کنند.
در قرآن موضوعهای مختلفی مطرح شده، از مهمترین بحث معارف (توحید) تا ساده ترین مسئله فقهی که هر کدام از این موضوعات، صدای متناسب با شأن خود را می طلبد. قاری قرآن اگر پیش نیاز هنر قرائت؛ یعنی یادگیری معانی آیات شریفه و قواعد عربی را فرا گرفته باشد و علاوه بر آن احساس و ذوق لطیفی داشته باشد، در قرائت قرآن انطباق صوت با معنا را حفظ می نماید، در غیر این صورت، قرائتی بی معنی ارائه خواهد داد. برای نمونه برخی از آیات که تناسب با گام اوج صوتی دارند بیان می کنیم:
نغمات و مقالات رایج در قرائت قرآن (۱)
نویسنده: امیر حسین ولی نژاد
امروزه بر کسی پوشیده نیست که یکی از مهم ترین راه های ابلاغ کلام الهی و
آشنا ساختن انسان ها به خصوص غیر مسلمانان، استفاده از فن قرائت قرآن کریم
است. استفاده ی خوب از صدا با انتخاب طبقات صوتی و مقامات مناسب، جابه
جایی بین پرده های صوتی و انتقال از مقامی به مقام دیگر، با انسجام و
استحکام کامل از نظر لحنی و هم چنین توأم با رقت قلب، ترس از خدا و حزین
خواندن، به طور حتم در فهم بیش تر مفاهیم قرآن به انسان کمک می کند، دل ها
را تحت تأثیر قرار می دهد و قلب ها را نورانی می سازد ؛ و این به دست نمی
آید مگر با آشنایی با الحان و مقامات زبان عرب.
می توان گفت که الحان قرآنی، برای متنوع خواندن قرآن کریم، جلوگیری از
خستگی مستمعین و خود قاری است. هر قاری باید نغمات را بشناسد تا بر حسب حال
و معنویت خود، هر وقت صلاح دید، لحن خود را تغییر دهد و به این صورت
درقرائتش تنوعی برای تدبر بیش تر در معانی ایجاد گردد، نه این که الحان و
مقامات قید و بندی برایش ایجاد کند.
دانش صداها، الحان، مقامات و دستگاه ها دانشی است مجزا و خود به تنهایی
قوانین و قواعد زیادی دارد که قسمت اعظم آن ها اکتسابی هستند و از طریق
القا، یعنی آموزش مستقیم استاد به شاگرد، آموخته می شوند.
تمامی علاقه مندان به « علم الالحان » می توانند، به راحتی با آن آشنا
شوند، زیرا این دانش فراگیر است و به گروه ویژه ای، یعنی فقط افرادی که
صدایی خوش دارند، تعلق ندارد و چه بسا افرادی که در فهم ظرائف و مسائل دقیق
آن مهارت دارند، اما از صدای خوبی هم برخوردار نیستند. این علم، به صاحبان
خود احساس دقیق و لطیفی می دهد که انسان را از سایرین متمایز می سازد.
سه گاه