آموزش صوت شناسی

هر صدایی دستخوش نوسان است. حتی اگر صدا دچار عوارضی طبیعی مانند بیماری و غیره نشود، باز در اثر عدم تمرین، آمادگی خود را از دست می دهد و این امر گذشته از اینکه کفران نعمت است، به مرور زمان باعث تأسف و حسرت خوردن قاری قرآن می شود.

دستور العمل زیر برای آماده نگاهداشتن صوت موثر است:

الف) آماده سازی کلی

  • قرائت منظم روزانه.
     
  • عدم قرائت با صدای خسته و روخ مضطرب.
     
  • پرهیز از چیزهایی که به صوت ضرر می رساند (چه معنوی و چه مادی)

    ب) آمادگی قبل از تلاوت
     

  • دستور العملی که برای شناخت ارتفاع صوت بیان شد (ادای کلمه شریفه «الله» بر مبنای الفبای موسیقی» در اینجا هم موثر است و باید این کلمه جلاله را در هر پرده صوتی، چند بار تکرار کرد.
     
  • تلاوت قرآن به شیوه تدویر در مدت زمان اندک، (حداکثر ۵ دقیقه).
     
  • تدبر در معانی آیات شریفه برای آمادگی روحی و فنی (انطباق صوت با معانی)

    دستور العمل برای قاریان نوجوان

    در خاتمه این مبحث نکته مهمی را برای قاریان نوجوانی که در سنین بلوغ می باشند بیان می کنیم. اغلب این افراد تا قبل از این سنین، خوب تلاوت می کنند و صدای آماده ای دارند ولی در هنگام بلوغ، چون صدایشان در مرحله شکل گیری و تعیین جنس خود می باشد، در قرائت دچار مشکل می شوند. چه بسا جوانانی که تا قبل از بلوغ تلاوت زیبایی داشته اند ولی به جهت عدم تمرین مناسب و پرهیزهای لازم در این سن، چه از لحاظ نداستن خود قاری یا بی کفایتی استاد، بعد از این مرحله توانایی خواندن را از دست می دهند و افسوس گذشته را می خورند. برای رفع این نقیصه باید اولاً: به این سخن معروف که «در سن بلوغ نباید قرائت کرد و نباید با صدای اوج خواند» اعتنا نشود، ثانیاً: طبق این نظم صوتی که بیان می شود تمرین نمایند:

    هر روز قرائت قرآن نمایند، به هر مقدار که آمادگی دارند و این قرائت به این شکل باشد که مثلاً اگر بنا دارد روزی نیم ساعت تلاوت نماید، ابتدا ۱۰ دقیقه تا یک ربع صدا را آماده سازد (به اصطلاح گرم کند)؛ یعنی با گام پائین و مقدار کمی گام توسط بخواند، و مدت باقیمانده را بین هر سه گام صوتی تقسیم نمایند. بدین صورت که مبنای قرائتش را گام توسط قرار دهد و هرگاه با اوج تلاوت نمود، مخالفش را بخواند (گام پایین) و درصورت مشاهده خستگی یا خلل در صدای خویش قرائت را ختم نماید.

    با این دستور العمل، انشاء الله، نقیصه‌ای متوجه صدای نوجوانان نمی شود و صدایی که بعد از دوران بلوغ به دست خواهند آورد، زیباتر از دوران نوجوانی خواهد بود.

 

نوشته شده توسط: محمد کاکاوند | باموضوع: آموزش صوت شناسی | در تاریخ: دی ۶م, ۱۳۹۰ | نظر دهید

ان القرآن نزل بالحزن فاقروه بالحزن (عن ابی عبدالله ـ علیه السلام ـ)

فاذا قرأتموه فابکوا فان لم تبکوا فتباکوا (عن رسول الله ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ)

یکی از مسائل مهمی که در بحث صوت مطرح است، قرائت قرآن با صدایی محزون است. در روایات شریفه مربوط به قرآن، به این موضوع تأکید فراوانی شده است؛ یعنی، علاوه بر اینکه بین صوت ـ قاری و آیات شریفه باید ارتباط معنوی برقرار باشد، در سراسر تلاوت، صوت او باید صوتی محزون باشد. حزن به معنای نگرانی و اندوه از گذشته و وقایعی است که در گذشته انجام شده است، به خلاف خوف که نگرانی و اندوه نسبت به مسائل آینده است و حزنی که در قرائت قرآن مطرح است، حزن مادی نیست، زیرا حزن مادی مذموم است و از صفات اولیاء الهی این است که از این حزن به دور می باشد:

اَلا اِنَّ اولیاءَ اللهِ خَوفٌ عَلَیْهِمْ و لا هُمْ یَحْزَنونَ .

پس این حزن مؤکد چه حزنی است؟ برخی از بزرگان گفته اند: ذکر و یادآوری حقیقت انسان و جدایی او از آن حقیقت نورانی و معذب شدن در زندان طبیعت، موجب چنین حزنی است و قاری قرآن به هنگام تلاوت، اگر متوجه حقیقت قرآن شود و درباره نزول آن تفکر کند، توجه به حقیقت خویش می نماید و بر جدایی از عالم قدس حسرت می خورد و دچار حزن معنوی می گردد. و این حزن در صوتش ظهور می کند و در اثر شدت حزن به گریه می افتد. لذا فرمود: وقتی قرآن می خوانید گریه کنید. البته این درجه از حزن که حقیقت حزن است، مخصوص اولیاء الهی است و تصنعی نیست و ما که از ضعفای امت حضرت محمد ـ صلوات الله علیه و اله ـ هستیم، باید برای ظهور حزن در صوتمان به هنگام تلاوت قرآن، رحمت حق تعالی و اولیاءش را در نظر آورده و از قصور و تقصیر خویش در برابر این رحمت الهی محزون گردیم و یا در آیات نعیم تدبر کنیم و به حال مومنین حسرت بخوریم و از این که در زمره آنها نباشیم، دچار حزن گردیم یا لااقل در آیات عذاب تفکر کنیم و حالت خوف در نفس ایجاد نمائیم. اگر این درجه از حزن هم حاصل نشد و قطره اشکی جاری نگشت، چاره ای جز حزن تصنعی نیست؛ لذا فرموده است:

«اگر گریان نشدید، حالت گریه به خود بگیرید.»

نوشته شده توسط: محمد کاکاوند | باموضوع: آموزش صوت شناسی | در تاریخ: دی ۶م, ۱۳۹۰ | نظر دهید

تکیه های صوتی در هر زبانی وجود دارد و به شیوایی آن زیان کمک می کند و مفهوم کلام گوینده را روشن می نماید.

در قرائت قرآن تکیه های صوتی به دو صورت انجام می شود:

الف ـ تکیه بر روی بعضی از حروف و کلمات.

ب ـ تغییر پرده ها (گامها) ی صوتی.

در نوع اول، برخی از حروف و کلماتی را که تکیه های صوتی بر آنها واقع می شود، بیان می کنیم.

  • حروف مشبهة بالفعل؛ مانند: انّ، کَاَنّ.
     
  • افعال ناقصه؛ مانند: کانَ.
     
  • حروف نهی و نفی؛ مانند: لَنْ، لا.
     
  • حروف استفهام، مانند: هَلْ، أَ.
     
  • حروف ندا؛ مانند: یا.

    در رابطه با کلمات، نمی توان همه آنها را بر شمرد بلکه باید به هنگام قرائت بر روی کلماتی که بار معنی و مفهوم آیه را به دوش می کشند و نقطه حساس جمله هستند،‌ مثلاً حالتی را بیان می کنند، تکیه یا آکسان گذاشته شود. از این قبیلند کلماتی مانند: مفعول مطلق، مفعول نوعی، حال، و کلماتی که معنای امر در آنهاست؛ مانند: قُلْ.

    نوع دوم:

    آکسان بوسیله «تغییر پرده های صوتی» بر روی برخی از حروف مانند حروف نهی و نفی انجام می شود. مثلاً:

    لا یَدْخُلونَ الْجَنَّة (سوره مبارکه الاعراف، آیه ۴۰)

    بدین صورت که با تغییر پرده و گام صوتی به هنگام بیان لا یدخلون (مثلاً از گام توسط به اوج) بر داخل نشدن مشرکین و کفار به بهشت تأکید کنیم.

    و نیز کلماتی که حالت یا احساس خاصی و یا عمل خاصی را بیان می نمایند، احتیاج به این نوع آکسان دارند. مثلاً «رَفَعَ» و «أنْزَلَ» هر دو اگر با این آکسان ادا شوند، در القاء معنی تأثیر بسزایی می گذارند و اگر قاری اهل ذوق باشد، بین آکسانی که در کلمه «أنْزَلَ» بکار می برد با آکسان بر کلمه «تنزیلاً» فرق می گذارد، یعنی در «انزل» که نزول دفعی را می رساند، تغییر پرده صوتی که به آن وسیله آکسان را انجام می دهد، دفعی است، ولی در کلمه «تنزیلاً» این تغییر را تدریجی انجام می دهد. زیرا تنزیل به مفهوم نزول تدریجی است. و از این قبیل است کلماتی مانند فسجدوا ـ السَّمواتِ ـ الاْرْضَ ـ اَنْبَتَتْ. البته چون این بحث بسیار ظریف است و از عهده همگان بر نمی آید، بیش از این آنرا بسط نمی دهیم.

نوشته شده توسط: محمد کاکاوند | باموضوع: آموزش صوت شناسی | در تاریخ: دی ۶م, ۱۳۹۰ | نظر دهید

در قرآن موضوع‌های مختلفی مطرح شده، از مهمترین بحث معارف (توحید) تا ساده ترین مسئله فقهی که هر کدام از این موضوعات، صدای متناسب با شأن خود را می طلبد. قاری قرآن اگر پیش نیاز هنر قرائت؛ یعنی یادگیری معانی آیات شریفه و قواعد عربی را فرا گرفته باشد و علاوه بر آن احساس و ذوق لطیفی داشته باشد، در قرائت قرآن انطباق صوت با معنا را حفظ می نماید، در غیر این صورت، قرائتی بی معنی ارائه خواهد داد. برای نمونه برخی از آیات که تناسب با گام اوج صوتی دارند بیان می کنیم:

  • فرمایشات حضرت حق تعالی که تجلیات جلالیه او می باشند؛ مانند: خذوه فعلوه او را بگیرید و به بند کشید.
     
  • فرمایشات ملائکة الهی خطاب به اهل عذاب؛ مانند: قال انکم ماکثون گفت همانا شما ماندگارید.
     
  • فرمایشات انبیاء الهی در برابر تکذیب امم خویش؛ مانند:

    اُفٍّ لَکُمْ وَ لِما تَعْبُدونَ مِنْ دونِ الله .

    تفو بر شما و آنچه جز خدا می پرستید.
     

  • شرح حال مشرکین و کفار؛ مانند:

    فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّی .

    پس تصدیق نکرد و نماز نگزارد.

    فَما لَهُمْ عَنِ التَّذْکِرَهِ مُعْرِضینَ

    پس ایشان را چه می شود که از تذکر دوری می گزینند.

    و اما نمونه آیاتی که با گام پائین و توسط صوتی متناسب اند:
     

  • جملات دعایی مانند:

    رَبَّنا فَاغْفِرْلنا ذُنُوبَنا

    پروردگارا! پس گناهانمان را بیامرز.
     

  • سخنان مخالفین انبیاء با ایشان؛ مانند:

    قالوا یا شُعَیْبُ ما نَفْقَهُ کَثیراً مِمّا تَقولُ

    گفتند: ای شعیب ! ما مقدار زیادی از آنچه که می گویی، نمی فهمیم.
     

  • سخنان ابلیس با حضرت حق تعالی؛ مانند:

    خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ
     

  • آیات شریفه ای که تجلیات جمالیه و الطاف حق تعالی است؛ مانند:

    فَاْدْخُلی فی عِبادی

    پس در زمره بندگان من داخل شو.
     

  • شرح حال اهل بهشت؛ مانند:

    وَ یَطوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدانٌ مُخلَّدونَ

    و گرد ایشان، پسران جاودانه ای گردش می کنند.

    گاهی اوقات استثناء هایی هم وجود دارد، مثلاً جملات دعائیه که نهایت اضطرار را بیان می فرماید همچون قضیه حضرت یونس – علیه السلام ـ که در شکم ماهی گرفتار شده و عرض می کند:

    لا اِلهَ الاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ .

    خدایی جز تو نیست، منزهی تو، همانا من از ستمکارانم.

    این آیه شریفه را اگر با گام اوج هم بخوانیم، منطبق با معناست و یا آیاتی که به گفتگو و استدلال انبیاء با قوم خویش اشاره دارد، برای معرفی بزرگواری و لطف انبیاء ـ علیه السلام ـ می توان با گام توسط هم قرائت نمود.

    انطباق صوت با معنا، گذشته از لذت روحانی زایدالوصفی که به قاری می دهد، به معنویت و نورانیت قرائت نیز کمک می کند و همچنین چون این شیوه قرائت، مفهوم آیات شریفه را برای مستمعین تا حدی روشن نموده است، تأثیر زیادی بر دلهای شنوندگان خواهد گذاشت و مسلم است که قرائت، بدون انطباق صوت با معنا اثر بخش نیست و حتی باعث اشتباه های زیادی خواهد شد؛ مثلاً بارها شنیده شده است که قاری محترمی آیات دعایی را با گام اوج تلاوت نموده است (و با خود گفته ام چرا سر خدا فریاد می کشید ؟!) و سخنان مشرکین در برابر انبیاء را نیز با همین گام قرائت کرده است.

    برای توضیح بیشتر، به دو قسمت از آیات شریفه قرآن که در آنها ارتباط معنوی صوت با آیات شریفه رعایت شده است، توجه می کنیم: قسمت اول مربوط به وقایع پس از خلقت حضرت آدم ـ علیه السلام ـ می باشد و دومین قسمت به مناظره حضرت موسی ـ علیه السلام ـ‌ و قوم نافرمانش اشاره دارد.

نوشته شده توسط: محمد کاکاوند | باموضوع: آموزش صوت شناسی | در تاریخ: دی ۶م, ۱۳۹۰ | نظر دهید

عدم تناسب در تغییر گامها و پرده های صوتی را بدون تناسب «خارج صوتی» گویند و این تغییر دو نوع است:
 

 
  • در حین قرائت؛ مثلاً در اثنای تلاوت، خروج از گام پائین به گام توسط یا از پرده «ر» به «فا» بدون تناسب.
     
  • در فواصل تلاوت؛ مثلاً پس از قطع که در گام اوج بوده، شروع به گام پائین شود. یا قطع به پرده «لا» و شروع از پرده «دو» بدون هیچگونه تناسبی.

    مسئله خارج صوتی به گونه ایاست که نفس آدمی اگر چه اهل این هنر نباشد از آن بیزار است. چون نفس، طالب کمال است و خارج صوتی، مصداق نقص است.

    نکته ای که در تعریف خارج صوتی باید روی آن تأکید کرد مسئله «عدم تناسب می باشد. تغییر گامها و پرده های صوتی اگر بدون تناسب باشد همان خارج صوتی است که از نقائص قرائت می باشد. اگر تغییر گامها و پرده های صوتی با تناسب و با فکر و در جای صحیحش باشد، از مزایای قرائت بشمار می رود و نشان دهنده مهارت قاری و پرورش انعطاف صوتی اوست. راه جلوگیری از خارج صوتی، ابتدا تمرین زیاد است و دوم، دقت و اراده قوی.

نوشته شده توسط: محمد کاکاوند | باموضوع: آموزش صوت شناسی | در تاریخ: دی ۶م, ۱۳۹۰ | نظر دهید

بدیهی است که جنس صدا را نمی توان تغییر داد؛ یعنی صدای بم هرگز زیر نخواهد شد، ولی می توان توانائیهای صوتی را افزایش داد؛ مثلاً صدایی که بم خوبی ندارد یا به هنگام استفاده از این گام صوتی نامطلوب و مضطرب است، با تمرین زیاد می توان تا حد محدودی این اضطراب را رفع نمود. همچنین صدایی که اوج کمی دارد، می توان آنرا تا حدودی با تمرین افزایش داد.

تأکید بر روی محدودیت تغییر (رشد به این علت است که بم و اوج هر صدایی متناسب با همان صدا آفریده شده است و با آن سنخیت دارد. اگر این تجانس و سنخیت حفظ نشود. قرائت مطلوبی حاصل نخواهد شد. گاهی اوقات این عدم تجانس، در قرائت برخی از قاریان ممتاز قرآن ـ حتی قراء مصری ـ دیده شده است و مسلم است که این طریق قرائت با هدف قرائت که تلطیف نفوس قاری و مستعمین است، در تضاد می باشد. پس همانطور که در بحث شناخت صوتی گذشت، قاری قرآن باید صدای خویش را بشناسد و آنرا تحدید (کادربندی) نماید و هرگز از کف و سقف صدای خویش خارج نگردد. چه بسیار قاریان ممتازی بوده اند که صدای فوق العاده ای هم نداشتند ولی به این روش عمل نموده موفق شده اند و چه بسا در این هنر مقدس به استادی رسیده اند. پس هرگز نباید صدای خود را با دیگران مقایسه کرد. مثلاً چون فلان قاری، اوج خوبی دارد، من هم باید در حد آن بخوانم، هرچه می خواهد، بشود!

این چنین مقایسه ها و تقلیدها سبب عدم رشد در قرائت می شود. حال آنکه اگر به جای مقایسه، به پیشرفت و رشد تواناییهای خویش برسیم، به زودی موفق خواهیم شد و جزو قاریان ممتاز قرار خواهیم گرفت. ناگفته نماند که این مقایسه غلط در مسابقات قرائت، ناخودآگاه سنت قابل قبول شده است و داور صوت برای ارزشیابی ارتفاع صوتی قاریان، از روش مقایسه ای استفاده می کند، در صورتی که با توجه به مطالب یاد شده، باید زیر و بم هر صدا را با توجه به جنس صدا و بدون مقایسه با صداهای دیگر ارزشیابی نمود و این امری بدیهی است، زیرا اوج صدای تنور با اوج صدای باس قابل مقایسه نیست و این مقایسه سبب عدم ارزشیابی صحیح از قرائت قاریان می گردد.

در پایان لازم به ذکر است که برخی از قاریان قرآن که سمت استادی نیز دارند، بدون توجه به اینکه صدای شخص از لحاظ ارتفاع چه توانایی را داراست، به او امر می کنند که با داد زدن بسیار، اوج صدایش را گسترش دهد. حاصل این تربیت غلط، ضایع شدن اصل صدای شخص است. یعنی این داد زدن ها نه تنها باعث رشد صوتی او نمی شود بلکه صدای خدادادیش را نیز تباه می سازد.

نوشته شده توسط: محمد کاکاوند | باموضوع: آموزش صوت شناسی | در تاریخ: دی ۶م, ۱۳۹۰ | نظر دهید

هر صدایی سه گام یا سه مرحله مختلف دارد که عبارتست از: پائین صدا، توسط صدا، اوج صدا که به پائین ترین نقطه صوتی کف صدا و به بالاترین نقطه آن سقف صدا گویند. قاری قرآن هرگز نباید از این دو نقطه خارج بشود. لازم به ذکر است که در هر سه گام صوتی پرده های صوتی متعددی موجود است که خود آنها شامل «نیم پرده ها» و «ربع پرده ها» می باشد، البته شناخت آنهابرای قاریان قرآن ضرورتی ندارد، اگرچه دانستنش فضلی است.

در رابطه با استفاده از این گامها در قرائت قرآن، دو سبک وجود دارد:

  • قرائت بر مبنای گام توسط؛ در این سبک قاری قرآن در تلاوت خویش اگرچه با گام پائین و هم با گام اوج می خواند اما بازگشت صوتی او به گام توسط است.
     
  • قرائت بر مبنای گام اوج؛ یعنی، برقرار کردن حالتی دور مانند بین گام پائین و گام اوج. طبعاً استفاده از گام توسط فقط در اوائل قرائت وجود دارد. در فاصله رسیدن از گام پایین به مبنای قرائت که گام اوج است، مختصری در گام توسط مکث می شود.

    سبک اول به دو دلیل برتری دارد:

    ۱- با دقت در روایت شریفه ای از امام باقر و همچنین آیه شریفه ای از قرآن کریم، چنین استفاده می شود که قرائت بر مبنای گام توسط صوتی برتری دارد و آن روایت چنین است:

    فقال علیه السلام … اَقْرأ قِرأءَةً ما بَیْنَ الْقِراءَتَیْنِ

    قرائتی را انجام بده که ما بین دو قرائت (صدای اوج و پائین) باشد.

    وَ لا تَجهَرْ بِصَلاتِک وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبیلا

    در نماز نه فریاد کن و نه آهسته بخوان و بین این دو، راه مناسبی را انتخاب نما.

    ۲- اکثریت قراء مصری که صاحب سبک هستند، مبنای صوتی قرائتشان بر گام توسط است.

نوشته شده توسط: محمد کاکاوند | باموضوع: آموزش صوت شناسی | در تاریخ: دی ۶م, ۱۳۹۰ | نظر دهید

یکی از مظاهر توحید افعالی، دستگاه تکلم انسان است. صدای هر انسانی با صدای دیگری فرق دارد و اگر با دید الهی بنگریم، همه صداها زیباست، منتها باید با تمرین و ممارست این زیبایی را از استعداد و قوه به فعل رساند. نخستین گام در این راه، شناخت صداست. ابتدا قاری قرآن باید صدایش را بشناسد وبعد با اهتمام فراوان به ساختن صدای خود بپردازد. شناخت صدا بسیار مهم است، کسانی که در این مرحله موق شوند، به رشد مطلوبی در هنر قرائت خواهند رسید.

برای شناخت صدا، ابتدا باید با استعدادهای صوتی آشنا شد که در اینجا برخی از آنها را توضیح می‌دهیم.

  • طنین

    طنین، پژواک و پیچش صوتی در دستگاه تکلم است که هر چه بیشتر و بهتر باشد، صدای زیباتری به گوش خواهد رسید. طنین از استعدادهای خدادادی صداست و نسبت به صداهای مختلف فرق می کند و با تمرین می توان آن را به کمال رساند، مگر صدایی که ازاین استعداد اصلاً بهره ای نداشته باشد.

    گاهی استفادة ناصحیح از صوت، این استعداد الهی را تباه می سازد یا کارآیی اش راکم می نماید؛ مثلاً افرادی که در حین تلاوت صدایشان را حبس می کنند یا به اصطلاح «صدایشان را می گیرند» مانع ظهور کامل طنین صدایشان می شوند. در میان قاریان مصری نیز چنین افرادی دیده می شوند و در نتیجه کسانی هم که از ایشان تقلید می کنند، ناخودآگاه صدایی بدون طنین ایجاد می نمایند. پس برای کارآیی بیشتر طنین صوتی، هرگز نباید صدا را حبس کرد. البته فرق هنر قرائت با هنر آواز این است که در هنر قرائت، به واسطه رعایت قواعد تجویدی، بطور طبیعی صدای قاری کنترل شده خارج می شود و لاجرم مقداری از صدا حبس خواهد شد، منتها این حبس صدا منافاتی با بروز کامل طنین صوتی ندارد. اما حبس صدا منافاتی با بروز کامل طنین صوتی ندارد. اما حبس صوتی که بیش از این باشد باعث لطمه زدن به طنین می شود.
     

  • انعطاف

    میزان انعطاف صدا از قدرت تحریر و مهارت در تغییر پرده های صوتی به دست می‌ آید. به اصطلاح، صدایی که تحریرش بیشتر است از انعطاف بیشتری برخوردار است و صدایی که تحریر کمی دارد انعطاف آن محدود می باشد و برای تکامل آن تمرین و ممارست وسیله خوبی است.

    یکی از استعدادهای صوتی که از نعمتهای عالی حضرت حق می باشد، تحریر صوتی است. مهمترین عامل زیبایی صوت و قرائت، تحریر است. تحریر صوتی، انسان را به اعجاب وا می دارد و متوجه عظمت خالق می کند. از دو تار صوتی چنان تحریر زیبایی خلق می شود که قابل مقایسه با صدای هیچ سازی نیست و به مراتب از آنها زیباتر است. بطور کلی، تحریر مبین احساسات و حالات روحی قاری است. چه زیبا فرمود حضرت استاد که: «تحریر ناله دل است به شرط آنکه قاری قرآن صاحب دل باشد.»

    قدرت تحریری صوت بسته به نوع صدا فرق می کند؛ مثلاً در صداهای باس (بم) قدرت تحریری کمتر است و در صداهای تنور و باریتون، بیشتر است. تحریر انواع مختلفی دارد، مانند: تحریرهای پیوسته یا گسسته و یا ترکیبی از هر دو.

    قاریان قرآن باید بکوشند تا این استعداد صوتی را کامل نمایند و با دقت از آن استفاده کنند تا بی اراده و ناهماهنگ ظهور نکند و از تحریرهایی که غیر قرآنی است پرهیز نمایند.
     

  • قدرت و احاطه صوتی

    از دیگر استعدادهای صوت، قدرت و احاطه آن است. منظور از احاطه صوتی «میزان اشغال فضا به هنگام خروج صوت» است؛ یعنی مقدار فضایی که صوت در هنگام خروج از دستگاه تکلم بدون هیچ وسیله کمکی فرا می گیرد. بالطبع این قدرت و احاطه صدا مانند بقیه ویژگیهای صوتی در صداهای مختلف فرق می کند. در یک صدا کم است در صدای دیگر حد متوسط را داراست و در صدایی زیاد می باشد.
     

  • ارتفاع صوتی

    فاصله بین پائین ترین نقطه یک صوت و بالاترین نقطه آن را ارتفاع صوتی گویند. که در این فاصله پرده های صوتی متعددی قرار دارد. غالباً صداها بر دو نوع استک

    ۱- صداهای سینه ای که عمدتاً بم و حجیم هستند و از ارتفاع کمتری برخوردارند.

    ۲- صداهای سری (یا به اصطلاح: کله ای) که عمدتاً زیر هستند و از ارتفاع بیشتری بهره مند می باشند. هر یک از این دو صدا، زیبائی های خاص خودش را دارد. مسلماً صدای اول ارتفاع صدای دوم را ندارد و صدای دوم، بم صدای اول را. لازم به ذکر است که هر دوی این صداها، هم بم دارند و هم اوج. ولی قدرت و جذابیت در صدای اول، با بم صداست اما در صدای دوم، با اوج صدا.

    البته صوت، استعدادهای دیگری مانند لطافت، صافی و … دارد که در اینجا به آنها نمی پردازیم، زیرا درک و فهم آنها از بدیهیات است.

    پس از آشنایی با استعدادهای صوتی، قاری قرآن بایستی آن استعدادها را در صدای خویش تشخیص دهد و برای تکامل و رشد آن، ممارست دائمی داشته باشد.

    یکی از راههایی که به وسیله آن می توان به بعضی از استعدادهای صوتی شناخت پیدا کرد، مخصوصاً ارتفاع صوت، خواندن الفبای موسیقی است. برای اینکار باید کلمه طیبه «الله» را بر مبنای الفبای موسیقی (دو، ر، می، فا، سل، لا، سی) با پرده صوتی که در گفتگوی عادی از آن استفاده می شود، ادا کرد. معمولاً هر صدایی قادر است یک تا یک و نیم «اکتاو» از الفبای موسیقی را ادا کند ـ بعضاً تا دو «اکتاو» ـ و بیش از آن در صداهای خارق العاده یافت می شود (شروع اکتاو از فرکانس عادی صحبت است.)

نوشته شده توسط: محمد کاکاوند | باموضوع: آموزش صوت شناسی | در تاریخ: دی ۶م, ۱۳۹۰ | نظر دهید

صدایی راکه از حنجرة انسان خارج می‌ شود صوت گویند. صوت از ارتعاش دو تیغة نازک به نام «تارهای صوتی» بوجود می آید. تارهای صوتی در حنجره قرار دارد و حنجره نیز درست در عقب زبان واقع است و در بخش فوقانی نای می باشد.

وقتی تارهای صوتی در اثر عمل ماهیچه های ویژه ای کشیده می شوند، شکاف باریکی میان آنها ایجاد می‌ شود که با عبور هوای بازدم از این شکاف، تارهای صوتی به ارتعاش در می آیند. این ارتعاش، هوای داخل حلق، ششها، دهان و حفره های بین بینی را نیز مرتعش می کند و بدین ترتیب، صوت ایجاد می شود.

کلام خداوند ، قرآن مجید و آیات و کلمات و حروف وصداهایش به دو صورت کاملا” واضح و روشن و کاملا” ملموس برای نوع بشر متجلی میگردد .

تجلی کتبی ، هما نطوری که می دانید عده ای از اصحاب رسول خدا (ص) که سواد خواندن و نوشتن داشتند ، آیات و سوره ها را به محض شنیدن از پیامبربزرگوار اسلام می نوشتند و دست نوشته های کاتبان وحی در میان مردم به عنوان کلام الهی مورد استفاده واقع گردیده و مردم به آنها رجوع نموده و نسخه برداری کرده و انتشار می دادند و هر که می خواست از مفاد آیات الهی مطلع گردد به آیات نوشته شده رجوع می کرد و اکنون نیز با گذشت چهارده قرن ، فراگیر ترین شکل تجلی قرآن ، همچنان صورت کتبی آن است و هر کس می خواهد قرآن را ببیند و آنرا بخواند و از آن سود جوید و بهره مند گردد به نسخه ها و مجلدات قرآنی مراجعه می کند .

تجلی صوتی ، نوع و شکل دیگر تجلی قرآن کریم است ، به عبارت دیگر وقتی که کسی آیات قرآن صوت قاری تجلیگاه کلام الهی است را می خواند ، کلمات و آیات الهی در صوت خواننده و قاری ظهور و بروز می کند و شنونده از آیات قرآن مجید آگاه می شود . بنابراین دلیل است که می گوییم صوت تجلیگاه کلام وحی است ، البته چنانچه شخصی آیات قرآن را حفظ کند ممکن است آیات قرآن برای خود حافظ در صفحات ذهنش متجلی شود . اما احدی بجز خود حافظ آنرا نمی بیند و خود حافظ هم ، آنها را در ذهن خود یا تصویر شکل کتبی حروف و کلمات و آیات و صفحات حفظ می نماید ، ضمن اینکه در هر حال این مورد یک امر شخصی است که ، کسی بجز خداوند بزرگ از صفحات ذهن کسی آگاه نیست ولی شکل کتبی و یا صوتی قرآن مجید همواره برای بیننده آیات و شنونده آنها کاملا” بوسیله قوه بینایی و قوه شنوایی محسوس است .

بنابراین می توان نتیجه گرفت که آیات قرآن مجید یا از طریق کتبی بوسیله چشم بر همه متجلی می شود و یا اینکه به واسطه ابزار صوت قراءت متجلی می گردد . قرآن مجید توسط جبریل امین بر پیامبر بزرگوار خوانده می شد و پیامبر هم آنرا بر مردم می خواندند (تجلی صوتی) و کاتبان وحی آنرا می نوشتند و اکنون میلیاردها نسخه از قرآن کریم به اشکال مختلف در جهان برای بهره برداری وجود دارد (تجلی کتبی) ، و می توان ادعا کرد که اول، قرآن به صورت صوتی متجلی شده و سپس به شکل کتبی حفظ و متجلی گردیده است و در آیات قرآن هم این نظم به چشم می خورد :

۱ – اقرابسم ربک الذی خلق (تجلی صوتی) وبعد ، الذی علم بالقلم (تجلی کتبی) .

۲- لا تحرک به لسا نک لتعجل به (تجتی صوتی )

وبعد، ان علینا جمعه و قرآنه (تجتی کتبی)

پس نتیجه می گیریم که صوت عمومی ترین و واضح ترین و شامل ترین تجلی گاه قرآن کریم است ، دلیل آنکه اگر بخواهیم در یک جمع چند هزار نفری چند آیه از قرآن به آگاهی آنها برسانیم یا باید چند هزار جلد قرآن مجید تهیه نماییم و یا یک نسخه از قرآن را به یکی از آنها بدهیم و بقیه به نوبت آنرا بخوانند در حالیکه یک نفر قاری می تواند آنرا برای عموم آنها تلاوت کند و آنها نیز همزمان و در یک لحظه آیات الهی را بشنوند و استفاده کنند .

نوشته شده توسط: محمد کاکاوند | باموضوع: آموزش صوت شناسی | در تاریخ: آذر ۲۲م, ۱۳۹۰ | نظر دهید

صدایی راکه از حنجرة انسان خارج می‌ شود صوت گویند. صوت از ارتعاش دو تیغة نازک به نام «تارهای صوتی» بوجود می آید. تارهای صوتی در حنجره قرار دارد و حنجره نیز درست در عقب زبان واقع است و در بخش فوقانی نای می باشد.

وقتی تارهای صوتی در اثر عمل ماهیچه های ویژه ای کشیده می شوند، شکاف باریکی میان آنها ایجاد می‌ شود که با عبور هوای بازدم از این شکاف، تارهای صوتی به ارتعاش در می آیند. این ارتعاش، هوای داخل حلق، ششها، دهان و حفره های بین بینی را نیز مرتعش می کند و بدین ترتیب، صوت ایجاد می شود.

نوشته شده توسط: محمد کاکاوند | باموضوع: آموزش صوت شناسی | در تاریخ: آذر ۱م, ۱۳۹۰ | نظر دهید

یکی از مظاهر توحید افعالی، دستگاه تکلم انسان است. صدای هر انسانی با صدای دیگری فرق دارد و اگر با دید الهی بنگریم، همه صداها زیباست، منتها باید با تمرین و ممارست این زیبایی را از استعداد و قوه به فعل رساند. نخستین گام در این راه، شناخت صداست. ابتدا قاری قرآن باید صدایش را بشناسد وبعد با اهتمام فراوان به ساختن صدای خود بپردازد. شناخت صدا بسیار مهم است، کسانی که در این مرحله موق شوند، به رشد مطلوبی در هنر قرائت خواهند رسید.

برای شناخت صدا، ابتدا باید با استعدادهای صوتی آشنا شد که در اینجا برخی از آنها را توضیح می‌دهیم.

(ادامه…)

نوشته شده توسط: محمد کاکاوند | باموضوع: آموزش صوت شناسی | در تاریخ: آذر ۱م, ۱۳۹۰ | نظر دهید

هر صدایی سه گام یا سه مرحله مختلف دارد که عبارتست از: پائین صدا، توسط صدا، اوج صدا که به پائین ترین نقطه صوتی کف صدا و به بالاترین نقطه آن سقف صدا گویند. قاری قرآن هرگز نباید از این دو نقطه خارج بشود. لازم به ذکر است که در هر سه گام صوتی پرده های صوتی متعددی موجود است که خود آنها شامل «نیم پرده ها» و «ربع پرده ها» می باشد، البته شناخت آنهابرای قاریان قرآن ضرورتی ندارد، اگرچه دانستنش فضلی است.

در رابطه با استفاده از این گامها در قرائت قرآن، دو سبک وجود دارد:
قرائت بر مبنای گام توسط؛ در این سبک قاری قرآن در تلاوت خویش اگرچه با گام پائین و هم با گام اوج می خواند اما بازگشت صوتی او به گام توسط است.

قرائت بر مبنای گام اوج؛ یعنی، برقرار کردن حالتی دور مانند بین گام پائین و گام اوج. طبعاً استفاده از گام توسط فقط در اوائل قرائت وجود دارد. در فاصله رسیدن از گام پایین به مبنای قرائت که گام اوج است، مختصری در گام توسط مکث می شود.

سبک اول به دو دلیل برتری دارد:

۱- با دقت در روایت شریفه ای از امام باقر و همچنین آیه شریفه ای از قرآن کریم، چنین استفاده می شود که قرائت بر مبنای گام توسط صوتی برتری دارد و آن روایت چنین است:

فقال علیه السلام … اَقْرأ قِرأءَةً ما بَیْنَ الْقِراءَتَیْنِ

قرائتی را انجام بده که ما بین دو قرائت (صدای اوج و پائین) باشد.

وَ لا تَجهَرْ بِصَلاتِک وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبیلا

در نماز نه فریاد کن و نه آهسته بخوان و بین این دو، راه مناسبی را انتخاب نما.

۲- اکثریت قراء مصری که صاحب سبک هستند، مبنای صوتی قرائتشان بر گام توسط است.

نوشته شده توسط: محمد کاکاوند | باموضوع: آموزش صوت شناسی | در تاریخ: آذر ۱م, ۱۳۹۰ | نظر دهید

بدیهی است که جنس صدا را نمی توان تغییر داد؛ یعنی صدای بم هرگز زیر نخواهد شد، ولی می توان توانائیهای صوتی را افزایش داد؛ مثلاً صدایی که بم خوبی ندارد یا به هنگام استفاده از این گام صوتی نامطلوب و مضطرب است، با تمرین زیاد می توان تا حد محدودی این اضطراب را رفع نمود. همچنین صدایی که اوج کمی دارد، می توان آنرا تا حدودی با تمرین افزایش داد.

تأکید بر روی محدودیت تغییر (رشد به این علت است که بم و اوج هر صدایی متناسب با همان صدا آفریده شده است و با آن سنخیت دارد. اگر این تجانس و سنخیت حفظ نشود. قرائت مطلوبی حاصل نخواهد شد. گاهی اوقات این عدم تجانس، در قرائت برخی از قاریان ممتاز قرآن ـ حتی قراء مصری ـ دیده شده است و مسلم است که این طریق قرائت با هدف قرائت که تلطیف نفوس قاری و مستعمین است، در تضاد می باشد. پس همانطور که در بحث شناخت صوتی گذشت، قاری قرآن باید صدای خویش را بشناسد و آنرا تحدید (کادربندی) نماید و هرگز از کف و سقف صدای خویش خارج نگردد. چه بسیار قاریان ممتازی بوده اند که صدای فوق العاده ای هم نداشتند ولی به این روش عمل نموده موفق شده اند و چه بسا در این هنر مقدس به استادی رسیده اند. پس هرگز نباید صدای خود را با دیگران مقایسه کرد. مثلاً چون فلان قاری، اوج خوبی دارد، من هم باید در حد آن بخوانم، هرچه می خواهد، بشود!

این چنین مقایسه ها و تقلیدها سبب عدم رشد در قرائت می شود. حال آنکه اگر به جای مقایسه، به پیشرفت و رشد تواناییهای خویش برسیم، به زودی موفق خواهیم شد و جزو قاریان ممتاز قرار خواهیم گرفت. ناگفته نماند که این مقایسه غلط در مسابقات قرائت، ناخودآگاه سنت قابل قبول شده است و داور صوت برای ارزشیابی ارتفاع صوتی قاریان، از روش مقایسه ای استفاده می کند، در صورتی که با توجه به مطالب یاد شده، باید زیر و بم هر صدا را با توجه به جنس صدا و بدون مقایسه با صداهای دیگر ارزشیابی نمود و این امری بدیهی است، زیرا اوج صدای تنور با اوج صدای باس قابل مقایسه نیست و این مقایسه سبب عدم ارزشیابی صحیح از قرائت قاریان می گردد.

در پایان لازم به ذکر است که برخی از قاریان قرآن که سمت استادی نیز دارند، بدون توجه به اینکه صدای شخص از لحاظ ارتفاع چه توانایی را داراست، به او امر می کنند که با داد زدن بسیار، اوج صدایش را گسترش دهد. حاصل این تربیت غلط، ضایع شدن اصل صدای شخص است. یعنی این داد زدن ها نه تنها باعث رشد صوتی او نمی شود بلکه صدای خدادادیش را نیز تباه می سازد.

نوشته شده توسط: محمد کاکاوند | باموضوع: آموزش صوت شناسی | در تاریخ: آذر ۱م, ۱۳۹۰ | نظر دهید

عدم تناسب در تغییر گامها و پرده های صوتی را بدون تناسب «خارج صوتی» گویند و این تغییر دو نوع است:
در حین قرائت؛ مثلاً در اثنای تلاوت، خروج از گام پائین به گام توسط یا از پرده «ر» به «فا» بدون تناسب.

در فواصل تلاوت؛ مثلاً پس از قطع که در گام اوج بوده، شروع به گام پائین شود. یا قطع به پرده «لا» و شروع از پرده «دو» بدون هیچگونه تناسبی.

مسئله خارج صوتی به گونه ایاست که نفس آدمی اگر چه اهل این هنر نباشد از آن بیزار است. چون نفس، طالب کمال است و خارج صوتی، مصداق نقص است.

نکته ای که در تعریف خارج صوتی باید روی آن تأکید کرد مسئله «عدم تناسب می باشد. تغییر گامها و پرده های صوتی اگر بدون تناسب باشد همان خارج صوتی است که از نقائص قرائت می باشد. اگر تغییر گامها و پرده های صوتی با تناسب و با فکر و در جای صحیحش باشد، از مزایای قرائت بشمار می رود و نشان دهنده مهارت قاری و پرورش انعطاف صوتی اوست. راه جلوگیری از خارج صوتی، ابتدا تمرین زیاد است و دوم، دقت و اراده قوی.

نوشته شده توسط: محمد کاکاوند | باموضوع: آموزش صوت شناسی | در تاریخ: آذر ۱م, ۱۳۹۰ | نظر دهید

تکیه های صوتی در هر زبانی وجود دارد و به شیوایی آن زیان کمک می کند و مفهوم کلام گوینده را روشن می نماید.

در قرائت قرآن تکیه های صوتی به دو صورت انجام می شود:

الف ـ تکیه بر روی بعضی از حروف و کلمات.

ب ـ تغییر پرده ها (گامها) ی صوتی.

در نوع اول، برخی از حروف و کلماتی را که تکیه های صوتی بر آنها واقع می شود، بیان می کنیم.

  • حروف مشبهة بالفعل؛ مانند: انّ، کَاَنّ.
  • افعال ناقصه؛ مانند: کانَ.
  • حروف نهی و نفی؛ مانند: لَنْ، لا.
  • حروف استفهام، مانند: هَلْ، أَ.
  • حروف ندا؛ مانند: یا.

    در رابطه با کلمات، نمی توان همه آنها را بر شمرد بلکه باید به هنگام قرائت بر روی کلماتی که بار معنی و مفهوم آیه را به دوش می کشند و نقطه حساس جمله هستند،‌ مثلاً حالتی را بیان می کنند، تکیه یا آکسان گذاشته شود. از این قبیلند کلماتی مانند: مفعول مطلق، مفعول نوعی، حال، و کلماتی که معنای امر در آنهاست؛ مانند: قُلْ.

    نوع دوم:

    آکسان بوسیله «تغییر پرده های صوتی» بر روی برخی از حروف مانند حروف نهی و نفی انجام می شود. مثلاً:

    لا یَدْخُلونَ الْجَنَّة (سوره مبارکه الاعراف، آیه ۴۰)

    بدین صورت که با تغییر پرده و گام صوتی به هنگام بیان لا یدخلون (مثلاً از گام توسط به اوج) بر داخل نشدن مشرکین و کفار به بهشت تأکید کنیم.

    و نیز کلماتی که حالت یا احساس خاصی و یا عمل خاصی را بیان می نمایند، احتیاج به این نوع آکسان دارند. مثلاً «رَفَعَ» و «أنْزَلَ» هر دو اگر با این آکسان ادا شوند، در القاء معنی تأثیر بسزایی می گذارند و اگر قاری اهل ذوق باشد، بین آکسانی که در کلمه «أنْزَلَ» بکار می برد با آکسان بر کلمه «تنزیلاً» فرق می گذارد، یعنی در «انزل» که نزول دفعی را می رساند، تغییر پرده صوتی که به آن وسیله آکسان را انجام می دهد، دفعی است، ولی در کلمه «تنزیلاً» این تغییر را تدریجی انجام می دهد. زیرا تنزیل به مفهوم نزول تدریجی است. و از این قبیل است کلماتی مانند فسجدوا ـ السَّمواتِ ـ الاْرْضَ ـ اَنْبَتَتْ. البته چون این بحث بسیار ظریف است و از عهده همگان بر نمی آید، بیش از این آنرا بسط نمی دهیم.

نوشته شده توسط: محمد کاکاوند | باموضوع: آموزش صوت شناسی | در تاریخ: آذر ۱م, ۱۳۹۰ | نظر دهید

ان القرآن نزل بالحزن فاقروه بالحزن (عن ابی عبدالله ـ علیه السلام ـ)

فاذا قرأتموه فابکوا فان لم تبکوا فتباکوا (عن رسول الله ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ)

یکی از مسائل مهمی که در بحث صوت مطرح است، قرائت قرآن با صدایی محزون است. در روایات شریفه مربوط به قرآن، به این موضوع تأکید فراوانی شده است؛ یعنی، علاوه بر اینکه بین صوت ـ قاری و آیات شریفه باید ارتباط معنوی برقرار باشد، در سراسر تلاوت، صوت او باید صوتی محزون باشد. حزن به معنای نگرانی و اندوه از گذشته و وقایعی است که در گذشته انجام شده است، به خلاف خوف که نگرانی و اندوه نسبت به مسائل آینده است و حزنی که در قرائت قرآن مطرح است، حزن مادی نیست، زیرا حزن مادی مذموم است و از صفات اولیاء الهی این است که از این حزن به دور می باشد:

اَلا اِنَّ اولیاءَ اللهِ خَوفٌ عَلَیْهِمْ و لا هُمْ یَحْزَنونَ .

پس این حزن مؤکد چه حزنی است؟ برخی از بزرگان گفته اند: ذکر و یادآوری حقیقت انسان و جدایی او از آن حقیقت نورانی و معذب شدن در زندان طبیعت، موجب چنین حزنی است و قاری قرآن به هنگام تلاوت، اگر متوجه حقیقت قرآن شود و درباره نزول آن تفکر کند، توجه به حقیقت خویش می نماید و بر جدایی از عالم قدس حسرت می خورد و دچار حزن معنوی می گردد. و این حزن در صوتش ظهور می کند و در اثر شدت حزن به گریه می افتد. لذا فرمود: وقتی قرآن می خوانید گریه کنید. البته این درجه از حزن که حقیقت حزن است، مخصوص اولیاء الهی است و تصنعی نیست و ما که از ضعفای امت حضرت محمد ـ صلوات الله علیه و اله ـ هستیم، باید برای ظهور حزن در صوتمان به هنگام تلاوت قرآن، رحمت حق تعالی و اولیاءش را در نظر آورده و از قصور و تقصیر خویش در برابر این رحمت الهی محزون گردیم و یا در آیات نعیم تدبر کنیم و به حال مومنین حسرت بخوریم و از این که در زمره آنها نباشیم، دچار حزن گردیم یا لااقل در آیات عذاب تفکر کنیم و حالت خوف در نفس ایجاد نمائیم. اگر این درجه از حزن هم حاصل نشد و قطره اشکی جاری نگشت، چاره ای جز حزن تصنعی نیست؛ لذا فرموده است:

«اگر گریان نشدید، حالت گریه به خود بگیرید.»

نوشته شده توسط: محمد کاکاوند | باموضوع: آموزش صوت شناسی | در تاریخ: آذر ۱م, ۱۳۹۰ | نظر دهید

ارتفاع :ارتفاع یک صوت با بسامد یا فرکانس آن مشخص گردیده و بطور کلی محدوده ای است که پایین ترین و بالاترین درجه صوت در آن مشخص می گردد.
- اکتاو : گستره صوتی شامل هشت نت که در آن نت هشتم همان تکرار نت اول است.
- آکسان : به معنی لهجه یا تکیه و فشار صوتی روی کلمات یا هجاهاست.
- آلتو : به صدای بم زنان و کودکان گفته می شود.
- انتقال : تغییر و تعویض یک مقام و مشتقات آن به مقام دیگر از موضعی است که احساس ناهمگونی در شنونده ایجاد نشود.تعویض مایه یک قطعه موسیقی به مرتبه بالاتر یا پایین تر.
- انعطاف پذیری صوت : میزان توانایی آمادگی حنجره شخص در انتقال از نتی به نت دیگر یا پرده ای به پرده ی دیگر مبتنی بر منطق موسیقی است.

داشتن اطّلاعات کافی در مورد هر چیزی/جایی قطعاً باعث پیشرفت در آن می شود. به طور مثال همان طور که ما برای استفاده از یک قطعه یا محصول جدید دفترچه ی راهنمای آن را مطالعه می کنیم، لازم است دفترچه ی راهنمای معنوی چیزی هایی که در اطراف خود با آنها درگیر هستیم را نیز مطالعه نماییم. همچنین این مقاله می تواند به بالارفتن سطح اطّلاعات بسیاری از افراد که به صورت غیر اصولی و تجربی با این گونه اصطلاحات آشنا شده اند نیز تا حدّ زیادی کمک کند.


لازم به ذکر است که تعاریف و توضیحات ذیل مطلقاً درست نبوده و احتمال اشتباه در آنها وجود دارد. هم چنین این تفاسیر نمی تواند به طور کامل شما را با این اصطلاحات آشنا کند، همان طور که می دانید بسیاری از تعاریف در دنیا چندین بار تغییر کرده اند تا به ثبات کلّی برسند و در تفاسیر مختلف هم تفاوت هایی در مفهوم آن ها وجود دارد. این مقاله صرفاً برای کمک به لمس عینی و کسب تصوّری درست از این اصطلاحات است. به همین منظور صمیمانه پذیرای انتقادات و اصلاحات شما عزیزان می باشیم.

بر آن بودیم تا برگردان های فارسی اصطلاحات توضیح داده شده تا حدّ امکان واضح، قابل استفاده، رایج و همچنین تداعی کننده ی معنی اصلی آن اصطلاح باشد، امّا به هر حال ارائه ی کامل و تخصّصی این کار از توان بنده ی نگارنده خارج است.

شما در این مقاله با بخش کوچکی از اصطلاحات رایج و پرکاربرد دنیای موسیقی و علی الخصوص سبک هیپ-هاپ آشنا می شوید.

و… برای شروع یادآور جمله ی بزرگ­مردی می شوم که می گوید: «برترین ثروت خرد و بدترین فقر نادانی است.»*

Intro (introduction)

آغاز/ مقدّمه و معارفه

اکثر قطعات موسیقی در ابتدای خود قسمتی دارند که در آن گوش شنونده با فضای آهنگ آشنا می شود. این معرّفی و شروع می تواند تک­نوازی، «ریف» اصلی آهنگ، دکلمه ی خواننده و… بنا به سلیقه ی خالق اثر باشد.

Verse

بخش

بخشی از آهنگ یا شعر که تنها یک بار در آن قرار می گیرد. مقوله ی «ورس و کوروس» صرفاً محدود به موسیقی نیست و بیشتر یک اصطلاح ادبی محسوب می شود. همان طور که ما در بسیاری از اشعار کهن فارسی می توانیم شاهد این بخش ها باشیم.

Chorus

هم­خوان

به بخش تکرار شونده در قطعه ی موسیقی یا ادبی گفته می شود که پیام اصلی خالق اثر و محتوای موسیقی یا شعر را به مخاطب گوشزد می کند. هم چنین این بخش شنونده را برای هم­خوانی دعوت کرده و به اصطلاح قطعه را از حالت یکنواختی خارج می نماید. البته این بخش در ادبیات اینگونه نامیده نمیشود.

Bridge

پل

همانند «ورس» تنها یک بار در آهنگ آورده می شود اما تفاوت زیادی با آن دارد. اصولاً «بریج» چند میزانِ بسیار کوتاه است که برای ایجاد تنوّع و تغییر ذائقه ی مخاطب آورده می شود و به اصطلاح به گوش شنونده استراحت می دهد. این قسمت می تواند صرفاً یک تکنوازی یا یک «وکال ملودیک» باشد که البتّه به ندرت در موسیقی ها یافت شده و به همین دلیل وجود آن در آهنگ، نشانه ای از شعور موسیقیایی و سواد بالای خالق اثر می باشد.

Outro (Ending)

پایان/خاتمه

«آترو» یک اصطلاح عامیانه ی آمریکایی است که تنها در دنیای هیپ-هاپ به کار برده می شود. اصطلاح رسمی آن «اِندینگ» بوده که به بخش پایانی آهنگ اطلاق می شود. مثل «اینترو» که گوش شنونده را با فضای آهنگ آشنا می کرد، ما در این قسمت از آهنگ نیز می توانیم شاهد مفهوم پایانی کار یا دور شدن از فضای آهنگ و برگشت به نقطه ی صفر، بنا به سلیقه ی خالق اثر باشیم.

Beat

بیت (ضرباهنگ)

این اصطلاح در زبان انگلیسی به یک صدای تکرار شونده گفته می شود، همان طور که اوّلین بار برای صدای تپش قلب به کار برده شد، هنوز هم تداعی گر ضربان قلب در زبان انگلیسی است. این اصطلاح در هیپ-هاپ به خاطر تکرار زیاد آن نسبت به دیگر موسیقی ها کاربرد دارد و به موسیقی بدون کلام (منظور موسیقی صرف و بدون صدای خواننده) هیپ-هاپ اطلاق می شود.

Melody

ملودی

به مجموعه ای از نت ها که در کنار یکدیگر می آیند و به صورت هم زمان قسمتی از یک قطعه یا کل یک قطعه را تشکیل می دهند؛ گفته می شود. به اضافه نت ها با هم نواخته نمی شوند؛ بلکه به ترتیب کنار هم قرار گرفته و در نهایت ملودی را می سازند.

Rhythme

ریتم

هرگاه مقطع زمانی مشخّصی با داشتن نقاط قوی و ضعیف به طور پشت سر هم و مکرّر تکرار شود، عنصر منظّمی به نام ریتم تولید می شود.

میزان

واحد تقسیمات یک قطعه ی ریتمیک موسیقی را از نظر زمان میزان می گویند. به عبارتی دیگر، میزان ها قالب هایی هستند که از نظر طول زمان (در یک آهنگ) با هم برابر بوده و در اثر کنار هم قرار گرفتن آن ها، عنصر «ریتم» به وجود می آید.

طول زمان میزان های یک قطعه را توسّط کسری به نام “کسر میزان” که در ابتدای آهنگ می آید مشخّص می کنند.

غالباً یک «بیت رپ» در دو میزان اجرا می شود. به طور مثال یک ورس استاندارد رپ که هشت بیت است روی شانزده میزان خوانده می شود.

ضرب

واحد سنجش و تقسیمات زمان در موسیقی را ضرب می نامند. ضرب حالتی شبیه به ثانیه داشته اما برابر ثانیه نمی باشد. فرق ضرب با ثانیه این است که تعداد ثانیه در دقیقه برابر شصت بوده، ولی تعداد ضرب در دقیقه بنا به میزان آهنگ متغیّر می باشد. در هیپ-هاپ مفهوم “ضد ضرب” هم به کار برده می شود که کاربردی تخصّصی داشته و بنا بر طولانی شدن متن، از توضیح مجزّا آن صرف نظر می شود. { امید است دوستان با آگاهی تسلّط کامل به این تکنیک در مورد آن نظر بدهند…}

Solo

تکنوازی

نیاز به توضیح خاصی ندارد، برگردان فارسی به تنهایی بازگو کننده ی معنی این اصطلاح می باشد. تکنوازی به نواخته شدن حرفه ای و تنهای یک ساز در یک قسمت از آهنگ گفته می شود. لازم به ذکر است که تمامی سازها قدرت تکنوازی دارند و حتّی یک آهنگ می تواند به طور کامل تکنوازی یک ساز خاص باشد.

Falsh

هر نت موسیقی یک بسامد (فرکانس) خاص و ثابت دارد که باید دقیقاً همان گونه نواخته/ادا شود. «فالش» اصطلاح رایج خواننده های حرفه ای بوده و به معنی عدم تطابق فرکانس تولید شده با فرکانس اصلی نت مورد نظر است.

Vocal

وکال

برخلاف زبان فارسی، در زبان انگلیسی برای تمامی صداها اسم خاصّی وجود دارد. وکال در زبان انگلیسی هم به معنای صدای انسان بوده، هم به عنوان اسم فاعل و هم به عنوان اسم مفعول در دنیای موسیقی به کار برده می شود.

Text (Lyrics)

شعر

«تکست» را می توان تقریباً یک غلط مصطلح برای برگردان انگلیسی “شعر” نامید. در ادبیّات انگلیسی به هر نوع نوشته ای «تکست» میگویند، ولی اصطلاح درست برای شعر یک آهنگ «لیریکس» می باشد. متذکر می شوم، شعر یک آهنگ.

Produced by.

این اصطلاح که بیشتر در فرهنگ هیپ-هاپ رایج است به معنای “تولید شده توسط…” است که منظور آن معّرفی نام خالق «بیت» یا موسیقی کار (آهنگساز) می باشد.

Arrangement

تنظیم

این اصطلاح به معنای تنظیم اثر یک آهنگ ساز به درخواست خود صاحب اثر بر اساس اصول موسیقی می باشد. در صورتی که آهنگساز یک اثر خود به شخصه تنظیم را نیز بر عهده بگیرد (که اصولاً و اکثراً هم این طور است) به طور معمول دیگر اصطلاح تنظیم کننده به کار برده نمی شود.

Cover

کاور

به باز آفرینی یک آهنگ به صورت کامل توسّط شخص یا گروهی دیگر گفته می شود. این کار اکثراً روی قطعات معروف و پرطرفدار قدیمی، برای بازسازی آن اثر انجام می شود. از جمله خواننده های ایرانی که موسیقی آن ها «کاور» شده است می توان “مرجان” و “فرهاد مهراد” را نام برد. این کار یک حرکت کاملا عادی و رسمی دراز سوی خالقین اثر در دنیای موسیقی می باشد.

امید است دوستان تفاوت این اصطلاح را با «بیت دانلودی ومجّانی» و «بیت دزدی» درک کنند و هرکدام را به جای خود به کار ببرند. این سه مقوله به طور کامل جدا از یکدیگرند که متأسّفانه این روزها به وفور شاهد به کار بردن اشتباه آن می باشیم.

Flow

اگر بخواهید به دنبال معادل ادبی این واژه بگردید، قطعاً به کلمه ی “جریان” که نزدیک ترین مترادف فارسی آن است و دیگر ترجمه های گنگ و نامربوط بر خواهید خورد، امّا معنای اصلی این واژه در فرهنگ هیپ-هاپ طرز چینش و ادای واژه ها توسّط شاعر و خواننده بر روی ریتم است. نکته ی قابل ذکر این است که «فلو» هیچ ارتباطی به سرعت کار ندارد و لزوماً متعلّق به یک آهنگ با «تمپو»ی بالا نیست.

Beat-Box

به تولید «بیت» فقط و فقط توسّط انسان، بدون هیچ گونه استفاده از ابزارهای الکترونیکی در دنیای هیپ-هاپ گفته می شود. این عمل روشی قدیمی و رایج بین رپرها برای افزایش جذّابیت در اجراهای زنده می باشد.

Free-Style

اجرای فی البداهه/زنده/خام

این روش از عادات قدیمی رپرها برای مجادله با یکدیگر بوده است. اجرای فی البداهه نه به معنای خواندن شعر از پیش نوشته شده بر روی «بیت-باکس» است و نه به معنای ارتباط دادن قافیه های از قبل آماده به یک دیگر و بازخوانی آن به طور زنده. بلکه به تولید و ارائه ی یک شعر رپ در یک زمان واحد می باشد. همچنین “روش آزاد” از ترجمه های غلط و واژه به واژه ی این اصطلاح است. {لازم به ذکر است که اگر نمی توانیم معادل مناسبی برای یک واژه یا اصطلاح غیر فارسی پیدا کنیم، به جای اصرار بر فارسی سازی مصنوعی و تولید کلمه ی جدید ناملموس، بهتر است از همان واژه به زبان اصلی آن استفاده کنیم. کما این که فارسی امروز ما هیچ شباهتی با پارسی اصیل وکهن ندارد… البتّه این نظر شخصی بنده ی نگارنده بوده و عقاید مختلف را محترم می شمارم.}

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد