سید جواد ذاکر

 

بسم الله الرحمن الرحیم


   

 

 اگه دیونه ندیده ای به ما میگن دیونه            اگه دیونه شنیده ای به مامیگن دیونه

 منم یه روز عاقل بودم  عشق تو مجنونم کرد    

                                                 ز شهر عقل و عاقلا یکباره بیرونم کرد

 این بار زندگی نامه و تصاویر و مطالب مفید و گرانبهایی در رابطه با مرحوم سید جواد ذاکر رو تو ادامه مطلب بخوانید( نظر یادتون نره).

زندگینامه مداح اهل بیت، مرحوم سید جواد ذاکر طباطبایی

سال 1355 در شهرستان خوی، از شهرستانهای آذربایجان غربی و در خانواده ای متدین و از سلاله حضرت زهرا سلام الله علیها پسری به دنیا آمد که نامش را (میر محمد) نهادند. میر محمد در کودکی دچار بیماری سختی میگردد که بنا به نذر پدر بزرگوار ایشان نام محمد جواد را پس از شفا یافتن برای او انتخاب میکنند. نام خانوادگی ایشان، (ذاکر طبابایی) بود.
پدر سید محمد جواد (میر حبیب) نام داشت که از مداحان با اخلاص شهرستان خوی بود.
مادر وی زنی مومنه و از سادات بود که در همان دوران کودکی سید محمد جواد، دار فانی را وداع میگوید.
سید محمد جواد تا پایان دوران تحصیلی متوسطه در خوی بود، همچنین مداحی را که ریشه در خاندان وی داشت ادامه داد.
بعد از پایان تحصیلات برای کسب علوم دینی و حوزوی راهی قم شد و در مدرسه علمیه رضویه مشغول به تحصیل گردید و همچنان مداحی را ادامه داد.
از احوالات سید محمد جواد در زمان تحصیل در مدرسه رضویه، به نقل از مدرسین مدرسه رضویه، خطبای بزرگ و دوستان سید محمد جواد، میتوان به « مناجات نیمه شب، سجده های طولانی و حال منقلب ایشان » اشاره کرد.

سید محمد جواد تقریبا از سال 1379 با مداحی در بین مردم شهرت یافت. او با شور و حالی عجیب که حاکی از دلسوختگی و دلباختگی اش نسبت به اهل بیت اطهار علیهم السلام بود، مداحی مینمود. سید محمد جواد ذاکر، تنها مداح دلسوخته حقیقی در زمان خویش بود که از ویژگیهای او این جمله تصدیق میشود. از احوالات او در مداحی میتوان به « از خود بیخود شدن، حالات روحی عجیب، ارادت بسیار نسبت به اهل بیت علیهم السلام، بغضی همراه با نفرت نسبت به غاصبین حق اهل بیت علیهم السلام و ... » اشاره نمود. افزایش شهرت او از سالهای 1380 شروع شد. تا جایی که آوازه ی او تا بیرون از مرزها کشیده شد و عرب ها قدر او را بیشتر از ایرانی ها میدانستند. او همیشه در جمع دوستان از اینکه الگوی جوانان شده ناراحت بود. با وجود شخصیت بزرگش، در کمال شکسته نفسی زندگی میکرد، طرز لباس پوشیدن و معاشرتش بسیار ساده بود، برای مداحی هیچ گاه از کسی پولی دریافت نمیکرد. در عین نیاز مالی، حتی مبالغ بالایی را که دوستداران او مایل بودند به او هدیه کنند نمیپذیرفت.
او شور و حالی عجیب در مداحی داشت، هیچ گاه روضه را فدای سبک نمیکرد، صدایش بسیار منعطف و جذاب بود، شوری خالصانه در عمق صدایش وجود داشت. پرچم دار سبک های منحصر به فرد بود. تمامی ویژگیهای او توانست جمع کثیری از مردم را به هیئات عزاداری جذب کند. تاثیر زیاد سید جواد بالاخص روی جوانان بسیار ستودنی است. او توانست با تکیه بر محبت اهل بیت علیهم السلام، کسانی را که هیچ انسی با هیئت نداشتند با دوستی اهل بیت آشنا، و بسیاری را نسبت به اهل بیت با محبت تر نماید.
خیلی سریع نام سید ذاکر بر سر زبان ها افتاد و در دل بسیاری جای گرفت، همین امر باعث شد بسیاری از افراد که موقعیت خود را در خطر میدیدند به وی حسادت کنند و وبرای او مشکلات بیشماری ایجاد نمایند. تا جایی که سید ذاکر مجبور به ترک مدرسه رضویه گردید.
برای مداحی او در تهران مشکل ایجاد کردند، سپس در قم هم چنین کردند، سید ذاکر به کاشان رفت و مدتی هم در اصفهان بود، مجددا به کاشان بازگشت و گاهگداری در قم نیز مداحی مینمود. او پس از ازدواج در منزلی اجاره ای در شهر قم سکونت داشت.
اوج مداحی سید جواد ذاکر به سالهای 1380-81 برمیگردد که بیشتر در مجالس هیئت دیوانگان حسین علیه السلام کاشان بود و با خواندن سبکهای نو و خودساخته باعث شد بسیاری دیگر از مداحان بزرگ، در زمانی که هنوز سید جواد شهرت زیادی نیافته بود، از سبکهایش استفاده کنند و شهرت خویش را مدیون او باشند.




سال 1382 سال پر فروغی برای مداحی سید جواد نبود، اما سال 1383 با حضور در هیئت زنجانیها و به گفته ی خویش استفاده از حاح غلامرضا عینی فرد، مداحی را به اوج رسانید.
سید ذاکر آنقدر عالی میخواند که بین ترک زبانهایی که مداحی غیر ترکی را به هیچ وجه نمیپسندیدند نیز محبوب شد. یکی دیگر از نوآوری های سید ادغام ترکی و فارسی در مداحی بود.
او هیچ گاه راضی نبود از جلساتش فیمبرداری شود و همیشه تاکید میکرد که مجالس ما فقط برای خود ماست. همانطور که ذکر شد مشکلات بسیار زیادی برای او به وجود آوردند، در مقابل تهمت ها و افتراهایی که به او نسبت دادند نیز شکیبا بود. بعد از فوت پدر بزرگوار سید جواد، برای آخرین بار به زادگاهش رفت.
چندی نگذشت که علائم سرطان ریه در وی هویدا شد که این سرطان حرف زیادی برای گفتن داشت.
بعد از سپری کردن دوران شیمی درمانی برای اولین بار سید در روز غدیر در هیئت دیوانگان حسین کاشان حضور یافت و آخرین مجلس وی، روز 28 و 29 صفر 1385 در هیئت زنجانیها در مشهد مقدس بود.
بیماری سید به اوج رسید و وی در اوایل خرداد ماه 1385 در اثر از کار افتادن سلولهای مغزی در کما فرو رفت و بعد از حدود 40 روز در شب جمعه ساعت 2 بامداد شانزدهم تیر ماه 1385 به دیدار معشوقش شتافت.

روحش غریق عشق حسینی. الهم عجل لولیک الفرج ...



 

 

روشن شدن حقیقتها در گذر زمان
چهارمین سالگرد زنده یاد سید جواد ذاکر

بسم الله الرحمن الرحیم

به یاد داریم چندین سال قبل، آن روزها که نام سید جواد ذاکر تازه بر سر زبانها افتاده بود، اگر در مجلس و محفلی مینشستیم و حرفی از سید ذاکر به میان می آمد، تعداد مخالفان او را بیشتر از طرفدارانش میدیدیم و اصلا بدی گفتن از سید جواد، شده بود نقل مجلس ها. سید جواد ذاکر آمد، خیلی زود معروف شد، طرفداران زیادی پیدا کرد و از همه مهمتر افراد بسیاری بالاخص جوانان را به سوی هیئت ها کشاند. این اتفاق برای عده ای سنگین تمام شد، برای آنهایی که فکر میکردند سید جواد مثل خودشان کاسب است و دارد رونق بازارشان را میگیرد! و برای عده ای دیگر...
متاسفانه به تخریب شخصیت سید پرداختند، و بهانه این تخریبها را بر اشعار سید جواد گذاشتند. در حالی که از این دست اشعار و الفاظ را بارها و بارها از مادحین دیگر شنیده بودیم. یا آن تخریب کنندگان واقعا چیزی از عرفان و ادبیات و مدح نمیدانستند – که مسلما باورش دور از عقل است – یا میدانستند و به دلایلی که گفته شد خودشان را به نادانی زدند. و این تخریب ها سید جواد ذاکر را زیر ذره بین برد. و حرفهایی بر علیه سید جواد ذاکر در میان مردم افتاد، مردم عوامی که چیزی از عرفان و مدح و ادبیات نمیدانستند و حرفهای تخریب کنندگان برایشان منطقی به نظر می آمد. و آنها نیز این حرفها را برای دیگران نقل میکردند.
افسوس، افسوس و صد افسوس که در مملکتی به نام جمهوری اسلامی ایران، شخصیت یک مخلص متدین، که اسطوره ی دلداگی به آستان آل الله است را تخریب و برای خارج کردن او از صحنه تلاش میکنند، در حالی که از آن طرف یک خواننده ی پاپ را با هزار منت و شوکت به یک برنامه ی تلویزیونی دعوت میکنند و او هم یک مشت اشعار مثلا عاشقانه - که مخاطبش یک معشوقه ی زمینی است - را با هزار ادا و اطوار تحویل مردم میدهد و در نهایت نیز با احترام و شوکت تمام از او قدردانی میکنند! سید جواد ذاکر موقعیتی داشت که میتوانست دنیای خود را آباد کند، اما چون مرد، دست ردّی به سینه دنیا زد و نگذاشت چشمهای بینایش همچون بسیاری از اطرافیانش کور شود. اطرافیان و کسانی که منفعت دنیوی را به خوبی یافتند و سید جواد را وسیله ای برای امرار معاش خود قرار دادند.

این روزها، که در آستانه ی چهارمین سالگرد وفات آن سید عزیز هستیم، اگر در یک مجلس یا یک جا که مردم دور هم جمع شده اند، بنشینیم به ندرت کسی را خواهیم یافت که با او مخالف باشد. یا آن فردی هم که مخالف است، نمیخواهد پنبه را از گوشهایش در آورد. همانطور که خداوند بارها و بارها در قرآن میفرماید: گمراهان خودشان را به نادانی زده اند و نمیخواهند حقیقت ها را باور کنند. گذر زمان بسیاری از حقیقت ها را آشکار کرد. مردم چشمهایشان را باز کردند و به خودشان آمدند. با خود گفتند "آن حرفهایی که در مورد آن سید گفته شد چه بود؟!" و این سوال، حقیقت هایی را که سالها برای مردم پنهان بود، آشکار کرد. الحق که در حقش جفا کردیم... . این روزها مردم معنای جمله ی "کافر به من میگی، برو روز قیامت بیا، اون موقع گردنت دست قنبر امیرالمومنینه!" را به خوبی میفهمند. تاریخ بارها و بارها ثابت کرده هنگامی که با حقیقت ها مبارزه و سعی در محو کردنشان شود، آن حقیقتها بزرگتر خواهند شد. مانند حضرت محسن بن علی علیه السلام، حضرت رقیه بنت الحسین علیه سلام و جناب شجاع الدین ابولوءلوء. برای سید جواد ذاکر نیز همین اتفاق رخ داد. حدود چهار سال از عروج او میگذرد، نامش نه تنها باقیست، بلکه روز به روز بزرگتر میشود و هنوز بسیاری را به هیئت ها میکشاند. و ان شا الله این روند به همین حالت ادامه خواهد یافت. این است نتیجه ی عنایت کشتی نجات، به یک بنده ی خالص. حسینی باشید.



 


گوشه ای از دستنوشته های سید علی مومنی
در مورد سید جواد ذاکر

بسم الله الرحمن الرحیم

اینجانب سید علی مومنی متولد سال 1361 و ساکن تهران میباشم. مداحی را از پنج سالگی شروع کردم و اولین منبرم شانه پدرم بود. جد در جدم مداح بوده اند: پدرم ، پدر بزرگم و . . .اولین استاد بنده در این امر پدرم بودند و پس از آن آقای نریمان پناهی که خیلی کمکم کردند و در واقع الفبای اولیه را به من آموختند. در سنین نوجوانی نیز از محضر جناب آقای محمود کریمی بهره بردم و شروع حرفه ای کارم از هیئت یا زهرا بوده. مدتی را نیز در محضر مداح با اخلاص جناب محمد رضا طاهری بودم و پس از آن تقدیر و خدا و اهل بیت علیهم السلام مرا با سید جواد ذاکر آشنا کرد که زندگیم و راه و روشم و جنونم را با حضورشان تغییر و تحول دادند که از بخت بد به رحمت خدا رفتند و دل شیدای مرا در این دنیای فانی در به در کردند که البته به عقیده بنده با رفتنشان درس بزرگی به ذاکرین اهل بیت دادند که بنده در این مبحث قصد دارم که چند نمونه از آن دریای بیکران را بازگو نمایم که بنده با حضور در کنارایشان چه چیزهایی آموختم و چه چیزهایی را به عینه دیدم که ره هزار ساله سلوک و معرفت را یک شبه طی نمودم . البته این جمله بنده حمل بر خود ستایی نشود که بنده در وادی سلوک و معرفت پشیزی بیش نیستم. در همین ابتدای امر باید عرض نمایم که شاید در عرایض بنده گاهی حرف هایی باشد که به عده ای بر بخورد ولی به خود مولا قسم که بنده روی صحبتم با محبین واقعی اهل بیت علیهم السلام و دوستداران سید جواد نیست. سید جواد ذاکر جوانی بود پر شور و با محبت و خونگرم که مصاحبت با وی هر فردی را واله و شیدای او میکرد و بنظر حقیر تاریخ دیگر نظیرش را نخواهد دید . سید جواد ذاکر مردی بود از تبار نور که با مرگش تولدی دیگر یافت. عده ای به من این خرده را میگیرند که اینقدر در صحبت هایت او را امامزاده نکن. ولی باید به عرض این عده از کم خردان برسانم که سادات آل پیغمبر صلی الله علیه و آله خواهی نخواهی امامزاده هستند و نیازی به گفتن حقیر نیست. همانطور که حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند: خوبی سادات را بخاطر خودش بخواهید و بدی اش را بخاطر ما. سید که از بدی مبرا بود. آیا به فرموده پیغبرمان عمل کردیم؟ آیا حرمت سادات بودن وی را نگه داشتیم؟ ما که حرف پیغمبرمان را قبول نداریم باید سید جواد را هم قبول نداشته باشیم. چیز بدیعی نیست. سید جواد ذاکر بدی هیچ ذاکری را نمیگفت و بخل نداشت و همه ما دخیلان اهل بیت علیهم السلام را ( البته اینطور که پیداست ما ملت دخیل مردمیم نه اهل بیت ) با همه خوبی ها و بدی ها دوست داشت و همیشه نکات مثبت همه را میدید و در مورد بدی ها سعی میکرد راهنما باشد. البته نه با حرف بلکه با عمل. نمیخوام برای هزارمین بار جریان آن جوان عرق خور را گوشزد نمایم که همه شماها بهتر از بنده در جریانش هستید .


بنده همنشینی طولانی مدتی با آن جواهر لایذال داشتم. گاه اوقات که به ایشان میگفتم سید جواد ، فلانی با تو لج کرده است و یا چنین حرفی را فلان جا پشت سرت زده، میفرمود سید علی عیبی نداه چون مداح جد ماست دوستش داشته باش. منم که دوستش دارم. ولش کن. و یکی از عامل هایی که با بنده الفت بسیار زیادی داشت این بود که حتی زمان قبل از بیماری شان که با بنده درد دل میکردند سعی میکردم بیشتر با عوض کردن مسیر صحبت ایشان را قدری از تنش های موجود در دور و برش دور نمایم. سید مظلوم بود. مظلوم به معنای واقعی. اکثریت ملت مداح را در سی دی میبینند یا نهایتا در مجلسی یا جایی دیگر. با او نشست و برخاست آنچنانی ندارند و نمی دانند پشت پرده چه خبر است بدین علت حرفهایی میزنند که برای آن مداح بدتر از هزار نوع زخم و خنجر است. بعنوان مثال خیلی جاها بحث بود که می گفتند سید جواد ذاکر تکبر دارد محل کسی نمی گذارد و سر سنگین است . بگذارید جواب این تهمت را بنده با این لفظ بدهم که ذاکر یا هر فردی که از دنیا دل بکند و دلخوشی از مردم نبیند حتی از اطرافیان بسیار نزدیکش ، شما خودتان قضاوت کنید که آیا دلسرد میشود یا خیر؟ حتی یک خسته نباشید هم برایش کافی بود. نه اینکه شهرت و این چیزها را داشته باشد. نه. خسته نباشید هم برای سید این نبود که هر کجا دیدنش بگویند طیبه الله و. . . . خسته نباشید سید جواد ذاکر این نبود. بنده هم زیاد دوست ندارم باز صحبت کنم. همان به که با کنایه گفته شود . سید جواد خیلی حق گردن شیعه دارد. یک عده میگویند سید برای جدش خوانده از جدش هم بگیره چطور وقتی میخواند و همه گریه میکردند و دلشان میشکست و حاجت میگرفتند از خود بیخود میشدند ذاکری دیگر میخواند اینطور نمیشدند. او میتوانست برود در بیابان و در تنهایی مطلق برای جدش بخواند. ولی این کار را نکرد و با همه فشارهای روحی که متحمل میشد ذوقش را، عشقش را و شور و حال خالصانه اش را در مجالس ارباب با محبین اهل بیت علیهم السلام تقسیم کرد. سید جواد محبوب اهل بیت بود و نیازی به کسی نداشت. امیر المومنین علیهم السلام هم یک عمر نماز شب خواند وقتی در محراب به شهادت رسید کوفیان گفتند مگر علی نماز بلد بود؟ بله این حرف مردم ماست. سید جواد ذاکر جوانی با معرفت و لوتی بود و این برای اهل دل ثابت شده است. سید جواد حرف عادی اش نیز دلنشین بود چه برسد به خواندنش برای ارباب. اگر او سی دی هایش ممنوع بود و خودش هم کافر بود چرا بعد فوتش تمام موسسه های ایران سی دی هایش را فروختند و خوردند؟ که هنوز که هنوز است سر سفره سید جواد خیلی ها دارن سیر میشند. پس او کافر نبود این مردم بودند که کافر بودن و بد بودند و بد ذات. یک موسسه معروف در تهران واقع در پاساژ مهستان که نیازی به بردن نامش نیست وقتی سی دی های سید را قبل فوتش میخواستی میگفت: او کافر است ، دست نشانده است، سی دی هایش را نداریم و نمیفروشیم. آن وقت بعد فوتش تا دید بازار بازار سید جواد است بر سر در موسسه اش نوشت سید آسمانی شد و شروع کرد به پخش و توزیع سی دی های سید جواد. یعنی کافری که بنظر اینان کافر بود جایش درعرش پاک خداست یا باز همان حرف من؟ که خودشان کافر بودند. بنده به جرات می گویم که مداحی را در تاریخ مداحی بیاورید که مانند سید جواد ذاکر شهوت و نفس نداشته باشد. نیست. همچین فردی مادر تاریخ نزاده و نخواهد زایید. بنده با کمال صراحت عرض می نمایم که با تمام مداحان بوده ام. با تمام ذاکرین اهل بیت بوده ام و نشست و برخاست داشته ام، ولی کسی مانند سید جواد ندیدم که نه شهوت خواندن داشته باشد و نه نفس شیطانی. و این چیزی بود که اهل بیت فقط به سید جواد ذاکر داده بود چونکه در خواندنش برای جدمان اخلاص داشت. اخلاص واقعی.




از ذاکر دم میزنیم، چون مدیونش هستیم

همیشه بر سر یک حقیقت که مظلوم واقع میشود، اختلاف است. و سید جواد ذاکر هم یکی از آن حقیقت های مظلوم است.
کسانی که سید جواد همیشه از دستشان دلی رنجیده داشت، همین منافقانی هستند که بین حسینی ها اختلاف میندازند. همیشه در صحنه بوده اند و الان هم هستند و در آینده نیز خواهند بود ...
این مطلب پاسخیست بسیار کوتاه و مختصر به همان منافقانی که به دوستداران سید جواد ایراد میگیرند.
چهره ای حق به جانب دارند و میگویند چرا اینقدر از ذاکر دم میزنید؟ شما اصل را فراموش کرده اید. شما امامتان را فراموش کرده و دور مداحش میگردید.

خیر چنین نیست ... پاسخ شما این است:
کسی که عاشق سید جواد است چه توجیهی برای این کارش دارد؟ خدای نکرده سید جواد را والاتر از معصومین میداند؟ خدا موهبتهایی به سید جواد عطا نمود که باعث شد سید بتواند عده ی بیشماری را حسینی کند. کسی که با صدای سید جواد ذاکر جذب هیئت میشود، سزاوار است بگوییم به خاطر لذت بردن از سبک مداحی به هیئت آمده؟ میتوانست بدون اینکه سختی های هیئت را به جان بخرد، به آسانی در خانه بنشیند و یک ترانه ی جذابتر با هزار افکت و تنظیم را با بهترین کیفیت گوش کند. پس واضح است صدای سید جواد یک وسیله است و مضمون اشعارش یک هدف را نشان میدهد. هدف چیزی نیست جز معصومین علیهم السلام [راه رسیدن به خدا] که بذر محبتشان را در نهاد ما کاشته اند و ما را با وسایلی به سمت خودشان میکشانند. و سید جواد ذاکر یکی از آن وسیله های جذاب و پر تاثیر بود. وسیله ای که خداوند چنان جذبه ای به او عطا کرد، که تا یادمان میآید در این زمان هیچ کس نتوانست اینقدر حسینی بسازد ... و بعد از عروجش نیز با صدایی که به یادگار گذاشت هنوز هم حسینی و هیئتی میسازد. در واقع کسی که عاشق سید الشهداست میتواند سید جواد ذاکر را دوست داشته باشد. مگر ممکن است وسیله را دوست داشته باشیم و هدف را نه؟! سید جواد ذاکر مظلوم واقع شد و در حقش بسیار جفا گشت، اما هر چه زمان میگذرد، بر درخشش و بزرگیش افزوده میشود (این حرف به زودی زود تحقق خواهد یافت). بسیار بسیار زیادند کسانی که حسینی بودنشان را مدیون سید جواد ذاکر اند. آیا باز هم میگویید عاشقش نباشیم؟!

خودتان قضاوت کنید. یا علی مدد. منبع: مرکز فرهنگی ذاکر


 


فقط و فقط سید جواد

بسم الله الرحمن الرحیم

قبل از هر چیز با توجه به تیتر مطلب شاید فکر کنید میخواهیم در مدح وثنای شخصیت سید جواد بنویسیم. اما متاسفانه اینطور نیست.
شخصیت زنده یاد سید جواد برای کسانی که او را شناختند جای خود را دارد. خداوند به سید جذابیتی هدیه داد که بسیاری را افسون خود کرده و میکند! همانطور که در مطالب قبلی نوشتیم، اخلاص و ارادت او به خاندان منزه ائمه اطهار علیهم السلام، باعث جذابیتش بود. بگذریم ...
همانطور که میدانید، بعد از شهادت* سید، خیلی ها با صدای او، او را شناختند و دوستدارش شدند.
اما اصل مطلب؛ گاهی بین تعداد کمی از این عزیزان که به خیل دوستداران سید میپیوندند متعصبانی پیدا میشود که رفتار خاصی دارند. جالب نیست این رفتار را شرح دهیم، اما فقط حرف ما این است:
سید جواد را دوست داریم چون عاشق و دیوانه ی واقعی سید الشهدا بود. پس اگر شخص دیگری هم واقعا عاشق سید الشهدا باشد قابل دوست داشتن است، حداقل اگر نمیتوانیم دوستش داشته باشیم، کاری هم به کارش نداشته باشیم و حرفی در موردش نزنیم. شاید آن شخص دروغ هم بگوید، یا شاید به اندازه ی سید مخلص و دیوانه نباشد، اما وقتی که ابراز میکند محب اهل بیت علیهم السلام است و چیزی در کارش نیست، روا نیست حرفی در موردش بزنیم. فکر میکنم کسانی که لازم بود متوجه منظورم شوند، متوجه شده اند. با این حال باز هم میگوییم و تاکید میکنیم: دشمنی که از دوستانمان به ما نزدیک تر است منتظر تفرقه بین ماست. پس حواسمان باشد که غفلت باعث نشود بین خودمان هیئتی ها اختلاف بیفتد.
حسینی باشید، یا علی مدد


*شهادت سید: کمترین چیزی که در مورد شهادت سید میتوان گفت: "من مات علی حب آل محمد مات شهیدا" هر چند ناگفتنی هایی هست...



 

آنچه حیات شیعه را با ارزش میکند

اینجا همه از ذاکر دم میزنیم ... و ذاکر از سید الشهدا دم میزد ... و دم زدن از سید الشهدا یعنی آنچه حیات شیعه را با ارزش میکند.
امام صادق علیه السلام میفرمایند: (شیعیان ما جزئی از ما هستند، که از اضافه ی طینت ما خلق شده اند. آنچه ما را ناراحت کند آنان را ناراحت میکند و آنچه ما را مسرور کند آنان را مسرور مینماید)
عمر ما شیعیان را با محاسبه ساعاتی که در یاد اهل بیت پیامبر باشیم میتوان محاسبه کرد. برای به دست آوردن ارزش و بهای حقیقی سال و ماه و روزمان، لحظاتی را باید محاسبه کنیم که نام مقدس محمد و علی و فاطمه و یازده امام از فرزندانشان در آنها درخشیده است و باید ساعاتی را به شماره آوریم که نام حسین به آنها جان داده است و باید روزهایی را به حساب آوریم که با یاد مهدی صاحب زمان سپری کرده ایم.

در اعتقاد ما، دین غیر از حب و بغض نیست، و این محبت است که نمیگذارد روزهای شیرین و تلخ در رابطه با ولایت و برائت از خاطره ها محو شود. در ولادت پیامبر تبسمی روح انگیز بر لب مینشانیم و در رحلت او مظلومیت علی و فاطمه را در دل تازه میکنیم. در ولادت او با جمع بهشتیان به استقبال او در کعبه میرویم، و در شهادت او خون دل سی ساله ی علی از ظلم سقیفه را با تمام وجود احساس میکنیم.
در ولادت زهرا با لبخند پیامبر و خدیجه غنچه روحمان میشکفد و بی اختیار متبسم میشویم، و در شهادت او ضربه را بر پهلوی خود احساس میکنیم، و به یاد آن سیلی صورت خود را سرخ میکنیم. بر جود حسن میبالیم و بر تنهایی مظلومانه اش مینالیم. در غدیر اوج سرور را در مینوردیم و پرچم بزرگترین عید الهی را بر بلندترین قله ی جهان نصب میکنیم. در عاشورا از قله ی غم، قصه ی عظیم ترین غصه را مرور میکنیم و اشک میریزیم و از خود بیخود میشویم.
شیعه جنازه مقدس پیامبرش را رها نمیکند و به سقیفه نمیرود. شیعه فاطمه را در بین در و دیوار و علی را طناب بر گردن تنها نمیگذارد. شیعه با خاموش شدن چراغ خیمه ها در شب عاشورا، خود را در تاریکی شب گم نمیکند. شیعه با لبیک خود ندای دائمی "هل من ناصر" حسین را لبیک میگوید. شیعه سم اسبها را بر سینه ی خود احساس میکند و شیعه به یاد خیمه های سوخته در آتش میدود و "یا حسین" میگوید

شیعه به یاد کودکان در بیابان دویده ی کربلا در روز عاشورا پای برهنه میگردد. شیعه چشمان اشکبار خاندان حسین را کنار سر بریده تنها نمیگذارد. شیعه مانند زینب و رباب با دیدن چوب خیزران طاقت از کف میدهد. شیعه هنوز برای رقیه ی سه ساله در خرابه مرهم میبرد.

شیعه همچنان اربعین را در کربلا حاضر است. شیعه با زینب بر حسین میگرید، و با سکینه بر علی اکبر اشک میریزد، و با رباب برای علی اصغر سینه داغ میکند و با اطفال حرم یا ابالفضل میگوید. شیعه همراه کاروان اسیران حسینی و زینبی از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام و از شام تا کربلا و از کربلا تا مدینه میرود. شیعه بر امامان مظلومی که به دست میراث خواران سقیفه محبوس و مسموم شدند می سوزد.

و این گونه است اشک شیعه در سوگ اهل بیت است و سرورش در شادی آنان!! شیعه از امامش این درس ابدی را گرفته است که (اگر دوست داری در درجات عالی بهشتی با ما باشی برای حزن ما محزون باش و برای شادی ما شاد باش)

مقدمه کتاب تقویم شیعه (به قلم عبدالحسن بندانی نیشابوری) با اندکی تصرف.



 سید محمد جواد ذاکر طباطبایی           انشا الله مطالب بیشتر و سایت ها و وبلاگ های بیشتری درباره سید تو وبلاگ میذارم.


   اللهم اجعلنا من خیر شعه علی بن ابی طالب و محبینه

                                                               امین یارب العالمین

 والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته -                              نظرتون رو درباره مطلب بنویسید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد